ایرانِ عزتمند

بیاد شهید عزّت الله حضرتی

جنگ در سال هفتم


تثبيـت تـوازن به سـود ايـران
شهريور 1365 تا شهريور 1366


مشخصة حاكم بر جنگ در هفتمين سال، سرعت تحولات، پيچيدگي و گسترش دامنه آن بود. پيدايش اين وضعيت به منزله آغاز شمارش معكوس براي خاتمه يافتن جنگ ارزيابي مي‌شد. به عبارت ديگر، با تنوع، شدّت و سرعت وقوع رخدادهاي جنگ، تدريجاً كليه ظرفيت‌هاي لازم براي تداوم جنگ، رو به اتمام بود. به همين دليل با مشاهده علائم موجود، برخي از تحليل‌گران پيش‌بيني‌مي‌كردند كه زمان خاتمه يافتن جنگ فرا‌رسيده است. نقطه ثقل پيدايش وضعيت جديد در جنگ، با تغيير توازن به سود ايران پس از فتح فاو و توانايي ايران در حفظ آن و متقابلاً ناتواني عراق براي بازپس‌گيري آن، آغاز شد. آقاي هاشمي با توجه به همين وضعيت، در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت:
«در محاسباتي كه تاكنون شده، به نظر ما هيچ شرايطي بهتر از اينكه تسريع كنيم در پيشبرد كار جنگ به چشم نمي‌خورد.»1
ايشان سپس با اشاره به وضعيت اقتصادي كشور چنين تأكيد كرد:
«وضع عمومي كشور و شرايط اقتصادي كشور هم ايجاب مي‌كند كه ما اين مسئله را اگر بتوانيم زودتر به نقطه‌اي برسانيم.»
2

متن کامل در ادامه مطلب

جنگ در سال هشتم

پـايـان جنـگ
شهريور 1366 تا مرداد 1367

هشتمين سال جنگ در حالي آغاز شد كه درگيري ايران و امريكا در خليج‌فارس با حملات امريكا به سكوهاي نفتي ايران و مقابلة ايران به نقطه اوج خود رسيد.1 با فرارسيدن ماه آبان، امريكايي‌ها به تدريج از مواضع خود عقب‌نشيني كردند. چنان‌كه پس از اصابت موشك به اسكلة الاحمدي كويت در بامداد 30 مهر 1366 و انفجار يك بمب در كويت در دوم آبان همان سال، ريگان رئيس‌جمهور وقت امريكا با توجه به دست نيافتن امريكا به اهداف خود براي پايان بخشيدن به اوضاع بحراني در خليج‌فارس، اعلام كرد:
«فكر نمي‌كنم در هيچ چيز دچار اشتباه محاسبه شده‌باشيم. ما در آنجا(خليج‌فارس) براي آغاز جنگ حضور نداريم . . . ما گفته‌ايم در صورتي كه مورد حمله واقع بشويم از خود دفاع مي‌كنيم.»2

...

متن کامل در ادامه مطلب ...

اینفوگراف داستان پرچم ایران

قال رسول الله صلی الله علیه و آله :

«و یقول الله عزّوجلّ انا خلیفته فی اهله و من ارضاهم فقد ارضانی و من اسخطهم فقد اسخطنی.»

رسول خدا صلی الله علیه و آله  فرمودند:

«خداوند می فرماید من جانشین شهید در خانواده او هستم، هر کس رضایت آنها را جلب کند، رضایت مرا جلب کرده و هر کس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.»

«مستدرک الوسائل، ج 11، ص 10»

با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...

 

نامه به كميل بن زياد نخعى[1]،فرماندار «هيت[2]»و نكوهش او در ترك مقابله با لشكريان مهاجم شام كه در سال 38 هجرى(2 سال قبل از شهادت حضرت امیر) نوشته شد.

« پس از ياد خدا و درود، سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهده اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار، و انديشه ويرانگر است.

اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا[3]» در مقابل رها كردن پاسدارى از مرزهايى كه تو را بر آن گمارده بوديم و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد، انديشه اى باطل است.

تو در آنجا پلى شده اى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتى دارى كه با تو نبرد كنند، و نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند، نه مرزى را مى توانى حفظ كنى، و نه شوكت دشمن را مى توانى در هم بشكنى، نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مى كنى، و نه امام خود را راضى نگه مى دارى.»

📙 نهج البلاغه

📜 نامه 61

پ.ن : این نامه حاوی نکات بسیار مهمی برای شرایط امروز ماست؛ مهمترین نکته اطاعت محض از ولی خداوند در تمام امور و اعتماد و یقین داشتن به تصمیم او و پرهیز از خودرأیی است، انسان وارسته ای همچون کمیل نیز در این مسیر امکان لغزش و خطا دارد، لذا در تمامی شرایط و به ویژه در شرایط فتنه گون می بایست چشم در چشم مولا بوده و پا جای پا او نهاد، نه یک قدم بیش و نه یک قدم پس!

دوم اینکه اصل و نسب و انتساب به یک فرد و خاندان نمی تواند مصونیت بخش باشد، چه بسا برادری مانند کمیل یار خلوت امیر المومنین علی هلیه السلام می شود و آنحضرت دعای کمیل را برای او می آموزد و برادر دیگر حارث سر طفلان مسلم را از تن جدا کرده و در خدمت خصم قرار می گیرد.

در تاریخ عبرت های فراوانی است اگر گوش شنوا و چشم بینا داشته باشیم.


[1] . كميل بن زياد از ياران برگزيده امام على عليه السّلام و از بزرگان تابعين بود، و در خلوت امام راه داشت كه در سال 82 هجرى به دستور حجّاج بن يوسف ثقفى شهيد شد و از عبرتهاى تاريخ آن است كه برادر او حارث بن زياد شخصى آلوده و سفّاك بود كه دو فرزندان مسلم را در كوفه سر بريد.

[2] . يكى از شهرهاى مرزى بين عراق و شام در كنار فرات كه امروزه جزء ايالت زمادى است كه كاروان‏ها از آنجا به حلب مى‏ رفتند.

[3] . قرقيسا: شهرى است در منطقه بين النهرين در انتهاى نهر خابور و فرات سر راه بازرگانى عراق و شام.