بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.بسیار جلسهی پُربرکت و پُرشور و پُرمعنایی است جلسهی شما عزیزان، جوانان، نوجوانان. تشکّر میکنم از کسانی که برنامه اجرا کردند، سخنرانی کردند، سرود خواندند، قرآن تلاوت کردند، و از مجری محترم برنامه.در میان این سه مناسبتی که در سیزدهم آبان اتّفاق افتاده، در دو مناسبت آمریکاییها ضربه زدند به ملّت ایران، در یک مناسبت ملّت ایران ضربه زد به آمریکاییها. آن دو مناسبتی که ضربهی آمریکا بود به ملّت ایران، یکی تبعید امام بود در سیزدهم آبان سال ۴۳؛ علّت تبعید امام مخالفت او با کاپیتولاسیون بود. «کاپیتولاسیون» یک اصطلاح سیاسی است؛ معنایش این است که کارکنان یک کشوری در کشور دیگر مصونیّت داشته باشند؛ یعنی آنچه در ایران به وسیلهی دولت خائن پهلوی تصویب شد این بود که کارکنان آمریکا در ایران مصونیّت داشته باشند به معنای اینکه هر جنایتی کردند، در دادگاههای ایران نباید محاکمه بشوند؛ این قانونِ کاپیتولاسیون بود. این جزو یکی از خفّتبارترین قانونها است؛ یعنی اگر فرض کنید یک آمریکاییِ مست، در خیابان سوار ماشین بزند ده نفر را از بین ببرد، دادگاههای ایران حق ندارند این شخص را محاکمه کنند؛ باید بفرستند آمریکا، آنجا محاکمه بشود. این قانون را در دولت پهلوی تصویب کردند، یک صدا در مخالفت با این قانون بلند شد ــ یک صدای رسا ــ و آن صدای امام بزرگوار بود؛ امام ایستادند، سخنرانی کردند، گفتند ما زیر بار این قانون نمیرویم؛(۲) نتیجهاش این شد که امام را در سیزدهم آبان دستگیر کردند و از ایران تبعید کردند. پس کار، کار آمریکاییها بود؛ یعنی ضربه را آمریکاییها زدند به ما.ضربهی دوّم کشتار دانشآموزان بود. در روزهای اوج حرکت انقلابی ملّت ایران ــ که این انقلاب فقط علیه پهلوی نبود، علیه پهلوی و آمریکا بود ــ پلیس طاغوت، پلیس شاه، دانشآموزان را جلوی همین دانشگاه [تهران] قتلعام کردند؛ رگبار گرفتند، عدّهای دانشآموز را به خاکوخون کشیدند؛ این هم در روز سیزدهم آبان بود. خب، این دو حادثه ضربههایی بود که آمریکاییها به ما زدند، به ملّت ایران زدند.ده ماه بعد از پیروزی انقلاب، سیزدهم آبان سال ۵۸ بود که دانشجوها رفتند وارد سفارت آمریکا شدند و آن سفارت را تسخیر کردند و اسرار و اسناد پنهانی آن سفارت را افشا کردند، آبروی آمریکا رفت؛ این ضربهی ما بود، ضربهی ملّت ایران به آمریکا بود. این سه حادثه است.خب، حرف من این است: من میگویم شما جوانِ امروز باید از قضایای مختلف تحلیل داشته باشید؛ صِرف احساسات کافی نیست. حالا من منظور خودم را از این حرف شرح میدهم. شما باید از اصل انقلاب اسلامی تحلیل داشته باشید؛ از قضیّهی دفاع مقدّس، جنگ هشتساله، باید تحلیل داشته باشید؛ از قضایای گوناگونی که در دههی ۶۰ اتّفاق افتاد همینجور؛ از واگراییهایی که در دههی ۷۰ اتّفاق افتاد باید تحلیل داشته باشید؛ از حوادث گوناگونی که در دههی ۸۰ و ۹۰ اتّفاق افتاد باید تحلیل داشته باشید؛ یعنی بدانید و تشخیص بدهید که این حادثه چه بود، از کجا شروع شد، چه کسی پشت این حادثه بود، چه چیزی نتیجهی این حادثه شد؛ اینها تحلیل است.حالا من یک مسئله را میخواهم مطرح کنم و آن مقابلهی ما با آمریکا است. خب الان یک ساعت است که شما مرتّب دارید علیه آمریکا شعار میدهید ــ در اینکه تردیدی نیست ــ امّا مسئله چیست؟ مشکل ما با آمریکا چیست؟ خود آمریکاییها دشمنیهای خودشان با ملّت ایران را به مسئلهی سفارت منسوب میکنند ــ ببینید، این [مطلبی] که عرض میکنم از روی توجّه و اطّلاع از کارهایی است که دارد میشود و میخواهند بکنند؛ میخواهم شما جوانهای عزیز توجّه داشته باشید ــ کسانی هم به تَبَع آنها همین را تکرار میکنند؛ یعنی چه؟ یعنی میگویند «آقا! علّت اینکه آمریکا ایران را تحریم میکند، با ایران بدی میکند، در ایران اغتشاش راه میاندازد، مشکلات درست میکند، علّت این دشمنیهای آمریکا با ایران این است که دانشجویان شما رفتند سفارت آمریکا را تسخیر کردند»؛ این را، هم آمریکاییها میگویند، هم مَنتَبَع(۳) آنها در داخل کشور میگویند. در دورهی ریاست جمهوری بنده هم یک خبرنگار و مصاحبهگرِ معروفِ آن روزِ آمریکا در نیویورک با من مصاحبه کرد، اوّلین حرفش همین بود که اختلاف ما و شما از ورود شما به سفارت ما و تسخیر سفارت ما است. میخواهند این را جا بیندازند، [در حالی که] این دروغ بزرگی است؛ قضیّه این نیست. ۲۶ سال قبل از حادثهی سفارت، کودتای بیستوهشتم مرداد اتّفاق افتاده؛ آن روز که دیگر کسی به سفارت نرفته بود. سال ۳۲، آمریکاییها در ایران یک دولت ملّی مستقل را که وابستهی به آمریکا نبود، با کودتای مجرمانهی ظالمانهای سرنگون کردند؛ این دشمنی آمریکاییها است. پس مسئلهی دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی، با ملّت ایران، با ایران اسلامی، ربطی به مسئلهی سفارت ندارد.اسنادی که از سفارت به دست آمد ــ میدانید دیگر؛ دانشجوها رفتند اسناد را آوردند، مقدار زیادی از این اسناد را آمریکاییها در کاغذخردکن ریخته بودند، دانشجوها با حوصلهی تمام نشستند این کاغذها را به هم وصل کردند که الان این یادداشتها هفتاد هشتاد جلد کتاب است ــ نشان داد که از همان روزهای اوّلِ بعد از پیروزی انقلاب، سفارت آمریکا مرکز توطئه و جاسوسی علیه ایران بوده؛ حتّی در سفارت آمریکا طرّاحی کودتا میشده که علیه انقلاب کودتا کنند؛ طرّاحی جنگ داخلی میشده؛ تلاش میکردند که در استانهای مرزی کشور، جنگ داخلی راه بیندازند؛ طرّاحی میشده که چگونه در حکومتِ جدیدِ انقلابی نفوذ کنند؛ رسانههای ضدّانقلاب را که در داخل بودند، مدیریّت میکردند، هدایت میکردند: این را بنویسید، این را بگویید، این را جعل کنید، این شایعهسازی را بکنید؛ برای تحریم هم برنامهریزی میکردند؛ یعنی سفارت، از اوّلین روزهای شروع انقلاب، مرکز توطئه علیه کشور و علیه انقلاب بوده. [لذا دشمنی آمریکا] ربطی به تسخیر لانهی جاسوسی ندارد؛ مدّتها قبل از آن، اینها فعّالیّت خودشان را علیه انقلاب شروع کرده بودند.پس مسئله آنجوری نیست که آمریکاییها وانمود میکنند و آنجوری نیست که یک عدّه، یا سادهلوحانه یا به دلایل گوناگون و انگیزههای گوناگون، در داخل ترویج میکنند که «آقا! علّت اینکه شما میبینید یک قدرتی مثل آمریکا اینقدر علیه جمهوری اسلامی فعّالیّت میکند، این است که شما فلان وقت رفتید سفارت اینها را گرفتید»؛ نه، قضیّه این نیست. پس قضیّه چیست؟ برای اینکه بتوانیم ریشهایتر مطلب را بفهمیم، یک قدری عقب برویم. من دوست دارم و مایلم شما جوانها و نوجوانها روی این مسائل با دقّت و با فکر کار کنید؛ چون فردا مال شما است، بازوهای پیشرفت کشور شما هستید، کشور مال شما است و باید پیش بروید. یک مقداری عمیقتر برویم مسائل را بسنجیم.مسئلهی نفوذ غربیها در ایران از انگلیسها شروع شد؛ اوّل آنها آمدند در ایران. البتّه از [سالِ] ۱۸۰۰ میلادی در دولت قاجاریها نفوذ کردند و بتدریج نفوذ خودشان را گسترش دادند. هدف انگلیسیها این بود که در ایران همان کاری را بکنند که در هندوستان کردند. میدانید هندوستان حدود ۱۵۰ سال در مشت انگلیس بود و رمق هندوستان را انگلیسها گرفتند؛ ثروت عمدهی انگلیسها ناشی از استعمار هند است که حالا خود آن داستان مفصّلی دارد. همین کار را میخواستند با ایران بکنند؛ یعنی اوّل از یک جای کوچکی شروع کنند، بتدریج توسعه بدهند، منابع اقتصادی کشور را در اختیار بگیرند و بعد که اقتصاد کشور در اختیارشان قرار گرفت، آنوقت تصرّف سیاسی برایشان آسان میشود؛ عیناً مثل کاری که در هند کردند. در هند، اوّل کمپانی هند شرقی را راه انداختند، بعد که پیش رفتند، حکومت هند را تصرّف کردند، هند شد یک قسمتی از امپراتوریِ انگلیس؛ حدود ۱۵۰ سال وضع اینجوری بود. خب، در ایران [هم] میخواستند همین کار را بکنند. یکی از اوّلین کارهایی که کردند قضیّهی انحصار تنباکو بود ــ اسم «نهضت تنباکو» را قاعدتاً شنیدهاید ــ تا انحصار کِشت و فروش و خرید تنباکوی کشور در اختیار انگلیس باشد. دستگاههای دولتیِ آن زمان ــ زمان ناصرالدّینشاه ــ نفهمیدند که معنای این کار چیست، قبول کردند. میرزای شیرازی، مرجع تقلید شیعه، در سامرّا فهمید که پشت این قضیّه چیست، با یک فتوا این قرارداد را به هم زد و از بین برد. این کارِ اوّلشان بود؛ خب، این نشد. پیدرپی، قراردادهای گوناگونی از این قبیل بود که یکی از مهمترینهایش قراردادی بود معروف به «قرارداد وثوقالدّوله» که در سال ۱۹۱۹ میلادی و ۱۲۹۹ هجری شمسی، انگلیسها به نخستوزیر وقت ایران(۴) رشوهی مفصّلی دادند و این قرارداد را بستند. «قرارداد وثوقالدّوله» اقتصاد و سیاست و ارتش و نظام و همه چیزِ ایران را در اختیار انگلیسها قرار میداد. این قرارداد هم بسته شد، منتها شهید مدرّس در مجلسِ شورای ملّیِ آن زمان یکتنه در مقابل این قرارداد ایستاد، افشاگری کرد و نگذاشت به نتیجه برسد، این قرارداد هم باطل شد. قراردادهای دیگری هم بود ــ [مانند] قرارداد رویتر و غیره ــ که اغلب این قراردادها به وسیلهی علمای دین باطل شد، از بین رفت، جلویش گرفته شد.البتّه بعد هم انگلیسها انتقام خودشان را از علمای دین گرفتند. دولت انگلیس دید اینجوری نمیشود و آن نقشهای که در هند عمل کردند، در ایران عملی نیست؛ به یک راهحلّی رسیدند ــ درست توجّه کنید ــ آن راهحل این بود: به فکر افتادند که باید یک دولتِ دیکتاتورِ خشنِ صد درصد وابستهی به خودشان را در ایران سر کار بیاورند تا دیگر دغدغهای نداشته باشند و هر کاری میخواهند، در ایران به وسیلهی خود آن دولت انجام بگیرد. رضاخان قزّاق را پیدا کردند؛ او را میشناختند، شناسایی کردند. رضاخان همان کسی بود که انگلیسها احتیاج داشتند؛ آدمی بود بسیار بیرحم، بسیار خشن، بسیار گستاخ، عامی، بیسوادِ بیاطّلاع از معارف و مانند اینها، لاتمنش، بیتقوا و بیایمان؛ یک آدم اینجوری را پیدا کردند. از ضعف پادشاه قاجار که احمدشاه بود استفاده کردند، به وسیلهی رضاشاه و یک نفر دیگر ــ سیّدضیاء طباطبائی که بعد او را کنار زدند ــ در ایران کودتا راه انداختند؛ رضاخان را اوّل کردند فرمانده کلّ قوا، بعد کردند نخستوزیر، بعد کردند شاه ایران؛ همان چیزی که انگلیسها میخواستند در ایران تحقّق پیدا کرد.خب، اوّلکاری که به دست رضاشاه کردند [این بود که] روحانیّت را منکوب کردند، ملّت را مرعوب کردند. ملّت را بشدّت مرعوب کردند؛ آنجوری که پدرمادرهای ما و بزرگترهای ما برای ما نقل کردند، در زمان رضاشاه کسی جرئت نَفَس کشیدن نداشت؛ در اتاق خلوت هم کسی جرئت نداشت از رضاشاه انتقاد کند؛ در اتاق خلوت، بین دو سه نفر افراد خانواده هم کسی جرئت نداشت! اینقدر ملّت را مرعوب کرده بود. علما را خانهنشین کرد، عمامهها را از سرهایشان برداشت، حوزههای علمیّه را تعطیل کرد، با احکام دینی مثل حجاب هم علناً مخالفت کرد و آن کاری را که انگلیسها مایل بودند در ایران انجام بگیرد، یعنی تصرّف منابع مالی و اقتصادی، همه را انجام داد؛ هر کار آنها میخواستند انجام داد. البتّه اینجا من اشاره کنم که یک عدّه روشنفکران غربزده یا وابستهی به غرب ــ همه وابسته نبودند؛ یک عدّهایشان هم وابسته نبودند، لکن غربزده بودند، مبهوت غرب بودند ــ در رنگ و روغن زدن به حکومت رضاخان نقش داشتند؛ آنها هم پیش خدا مؤاخَذند؛ آن روشنفکرانی هم که نمیخواهم اسم بیاورم، در جنایت به ملّت ایران با رضاشاه شریکند؛ این هم هست.خب، رضاشاه شد عامل انگلیس در ایران. در این بین، جنگ جهانی دوّم پیش آمد. در جنگ جهانی دوّم، رضاشاه بر طبق طبیعت خودش به آلمان تمایل پیدا کرد؛ نوع کارهای هیتلر را دوست میداشت، یک گرایشی به آلمانها پیدا کرد، انگلیسها فهمیدند، دیدند این دیگر به درد نمیخورد؛ [لذا در] سال ۱۳۲۰ شمسی رضاشاه را برکنار کردند؛ خودشان آوردند، خودشان هم برکنارش کردند. [او را] برکنار کردند، پسرش را با شرایط معیّنی جایش گذاشتند که باید این کار را بکنی، اینجور عمل کنی، اینجور رفتار کنی، او هم گفت چشم؛ حتّی گفتند فلان رادیو را نباید گوش کنی، گفت چشم؛ تا این حد! خب، تا اینجا حاکمیّت انگلیس بود.دههی ۲۰ شمسی سالهای افول تدریجی قدرت انگلیس است؛ [مردم] مبارزه کردند، هند آزاد شد، بعضی از کشورهای دیگرِ آفریقا و غیره آزاد شدند، انگلیس ضعیف شد و ضعف انگلیس موجب شد که آمریکا بیاید وسط میدان. اواسط دههی ۲۰ شمسی آمریکا پایش را گذاشت در ایران؛ اوّل هم با روی خوش و به صورت ملایم، با «اصل چهارم ترومن»(۵) و چیزهایی که حالا تفاصیلش زیاد است. حتّی در یک مواردی با مخالفین انگلیسها همصدایی کرد، همراهی کرد، برای اینکه نظرها را به خودش جلب کند؛ و متأسّفانه توانست بعضی از سیاستمدارهای غیر وابستهی به انگلیس را به خودش وابسته کند، به خودش علاقهمند کند. رفتار آمریکا در ایران اینجوری بود؛ اوّل با نرمش وارد شد و نشان داد که داعیهی استعماری در ایران ندارد. این بود، تا وقتی که یک دولت ملّی سر کار آمد؛ دولت مصدّق. اتّفاقاً مصدّق بر اثر سادهانگاری، سهلانگاری یا سادهلوحی ــ هر چه میخواهید بگویید ــ به آمریکا خوشبین بود. مصدّق علیه انگلیس بود، به کمک آمریکاییها امیدوار بود! دل بستن به کمک بیگانه این[طور] است. وقتی این دولت سر کار آمد و معلوم شد که این دولت وابستهی به آمریکا نیست و نمیتواند باشد، آمریکاییها کودتای بیستوهشتم مرداد را راه انداختند، دولت را ساقط کردند، در ایران فجایع زیادی به وجود آوردند.بعد که نقاب از صورت آمریکاییها افتاد و معلوم شد که یک دولت مهربان و دوست با ایران نیستند، دیگر هر کار توانستند کردند؛ آمریکاییها مقدّرات کشور را در دست گرفتند، از لحاظ سیاسی و اقتصادی کشور را به طور کامل به خودشان وابسته کردند، پای رژیم صهیونیستی را به ایران باز کردند ــ آمریکاییها این کار را کردند؛ پای رژیم صهیونیستی را آمریکاییها به ایران باز کردند ــ ساواک را تشکیل دادند؛ ساواک مرکز کمال خشونت و بیرحمی با مردم، با معترضین، با مخالفین، و سرکوب بیرحمانهی کوچکترین مخالفت بود. اینها همه در دورهی تسلّط آمریکاییها است؛ مال دههی ۳۰ و ۴۰ و مانند اینها است. چند ده هزار مستشار نظامی را آوردند داخل ایران و هزینهی سنگین ادارهی اینها را بر دوش ملّت ایران بار کردند؛ سلاح در اختیار آنها، خرید سلاح در اختیار آنها، [اینکه] از چه کسی بخرند، به چه قیمتی بخرند، چه جوری پولش را بدهند، چه جوری سلاح را تحویل بگیرند، همه به عهدهی آمریکاییها و در اختیار آمریکاییها بود. اشاعهی فساد، به صورت برنامهریزیشده؛ یعنی در دههی ۳۰ و ۴۰ ــ که دیگر در آخرِ دههی ۴۰ و اوایلِ ۵۰ به اوج خودش رسید ــ فساد اخلاقی با برنامهریزیِ دقیقِ آمریکاییها در ایران انجام میگرفت برای اینکه جوانها را به فساد بکشانند. خب معلوم است جوانی که به فساد کشیده بشود قدرت ایستادگی ندارد، قدرت مقاومت ندارد؛ اینها میخواستند جوان ایرانی را بیخاصیّت کنند. عقبماندگی در علم، عقبماندگی در فنّاوریها، پیشرفت در فساد اخلاقی، شدّت تبعیض طبقاتی به صورت هولناک؛ همهی اینها در دورهی حاکمیّت آمریکاییها و نفوذ آمریکاییها در ایران انجام گرفت.این دشمنی را ادامه دادند، بعد که حرکت انقلابی اوج گرفت، احساس خطر کردند و شدّتعمل را بیشتر کردند؛ حتّی حدود یک هفته به پیروزی انقلاب، یک ژنرال برجستهی آمریکایی به نام «هایزر» آمد تهران برای اینکه اگر بتواند، یک کودتا راه بیندازد و صدها هزار، بلکه میلیونها آدم را به قتل برسانند؛ نیّتشان این بود؛ هایزر این کار را میخواست بکند. البتّه انقلاب به نقطهای رسیده بود که دیگر تدابیر اینها بیفایده بود. عزم راسخی مثل امام بزرگوار در مقابل اینها قرار داشت. آنها میخواستند کودتا کنند، حکومت نظامی اعلام کردند، امام به مردم گفت بروید در خیابانها، حکومت نظامی را به هم زد، نقشهشان را باطل کرد، لذا شکست خوردند. هایزر هم دید فایدهای ندارد، از ایران رفت که البتّه اگر چهار پنج روز دیگر در ایران میماند، احتمالاً جزو اوّلین اعدامیهای بعد از انقلاب میشد؛ شانس آورد که زودتر رفت.خب، مسئلهی آمریکا و ایران این است. اینکه شما میگویید «مرگ بر آمریکا»، این صرفاً یک شعار نیست، این یک خطّمشی است. علّتش هم همین است که گفتم؛ آمریکاییها سالهای متمادی، از سالهای میانی دههی ۲۰ تا پیروزی انقلاب ــ یعنی سالهای آخر دههی ۵۰ ــ ۳۰ سال در ایران هر کار توانستند علیه ملّت ایران کردند، هر جور توانستند ضربه زدند؛ از لحاظ مالی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ سیاسی، از لحاظ علمی، از لحاظ اخلاقی. انقلاب در یک چنین وضعی پیروز شد؛ انقلاب در مقابل یک چنین حاکمیّت فاسدی و نفوذ مخرّبی قرار گرفت و به توفیق الهی، به همّت ملّت ایران و به رهبری امام بزرگوار پیروز شد.الان آن کاری که هایزر میخواست در ایران بکند، آمریکاییها دارند در غزّه میکنند؛ قضیّه همان قضیّه است؛ در فلسطین همین کار دارد انجام میگیرد. صهیونیستهایی که حاکم بر فلسطین اشغالی و فلسطین مظلوم هستند، مستظهر(۶) به حمایت آمریکا هستند. اگر حمایت آمریکا نبود، اگر پشتیبانیهای تسلیحاتی آمریکا نبود، دولت فاسد جعلی دروغین رژیم صهیونیستی در همان هفتهی اوّل از بین رفته بود، بَرافتاده بود. آمریکاییها پشت اینها قرار دارند. امروز در غزّه همان حوادثی دارد اتّفاق میافتد که اینها اگر میتوانستند، در ایران آن حوادث را انجام میدادند. فاجعهای که در غزّه به وسیلهی صهیونیستها و به کمک آمریکاییها و در واقع به دست آمریکاییها دارد اتّفاق میافتد، یک فاجعهی بینظیر است. در ظرف سه هفته، نزدیک به چهار هزار کودک به دست اینها کشته شدهاند! کجای تاریخ چنین چیزی را شما دارید؟ امّت اسلامی بایستی بداند قضیّه چیست، میدان را تشخیص بدهد. میدان، میدان غزّه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است. میدان، میدان استکبار و ایمان است؛ یک طرف قدرت ایمان، یک طرف قدرت استکبار. البتّه قدرت استکبار با فشار نظامی و بمباران و فاجعه و جنایت پیش میآید، [امّا] قدرت ایمان بر همهی اینها به توفیق الهی غلبه پیدا خواهد کرد.دلهای ما خون است به خاطر مصائب مردم فلسطین و بالخصوص مردم غزّه؛ ناراحتیم، امّا وقتی بادقّت نگاه میکنیم، میبینیم آن که در میدان پیروز است مردم غزّهاند، مردم فلسطینند؛ اینها توانستند کارهای بزرگی انجام بدهند. اوّلاً مردم غزّه با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، با تسلیم نشدن خودشان نقاب دروغین حقوق بشر را از چهرهی آمریکا و فرانسه و انگلیس و امثال اینها کنار کشیدند، اینها را رسوا کردند. مردم غزّه با صبرِ خودشان توانستند وجدان بشری را به حرکت دربیاورند. الان شما ببینید در دنیا چه خبر است. در همین کشورهای غربی ــ در انگلیس، در فرانسه، در ایتالیا، در ایالتهای مختلف خود آمریکا ــ مردم با جمعیّتهای انبوه میآیند داخل خیابان، علیه اسرائیل و در موارد بسیاری علیه آمریکا شعار میدهند؛ آبروی اینها رفت. اینها واقعاً هیچ علاجی ندارند، نمیتوانند توجیه کنند، لذا میبینید یک ابلهی پیدا میشود میگوید «اجتماع مردم در انگلیس کار ایران است»؛ لابد بسیج لندن این کار را کرده، بسیج پاریس این کار را کرده!(۷) از جملهی بیشرمیهای واقعیای که امروز سیاستمداران غربی و رسانهایهای غربی دارند نشان میدهند، این است که مبارزین فلسطینی را میگویند «تروریست». کسی که از خانهی خودش دفاع میکند تروریست است؟ کسی که از میهن خودش دارد دفاع میکند تروریست است؟ آن روزی که آلمانیها در جنگ جهانی دوّم آمدند پاریس را گرفتند و پاریسیها با آلمانیها مبارزه میکردند، مبارزین فرانسوی تروریست بودند؟ چطور آنها مبارزند، مایهی افتخار فرانسهاند، آنوقت جوان حماس و جهاد اسلامی تروریست است؟ بیشرمها! مردم غزّه و مبارزین فلسطین دروغگوهای دنیا را رسوا کردند.یکی از کارهای مهمّی که [عملیّات] طوفانالاقصیٰ(۸) انجام داد این بود که نشان داد چگونه یک گروه اندک ــ اینها در مقابل آنها کمند دیگر؛ تعدادشان کمتر است ــ با تدارکات و امکانات بسیار کم امّا با ایمان و عزم راسخ، میتواند محصول سالها تلاش جنایتکارانهی دشمن را در ظرف چند ساعت دود کند و به هوا بفرستد؛ میتواند دولتهای متکبّر و مستکبر عالم را تحقیر کند؛ فلسطینیها، هم رژیم غاصب را، هم پشتیبانان رژیم غاصب را تحقیر کردند، با عمل خودشان، با شجاعت خودشان، با اقدام خودشان، و امروز با صبر خودشان. این یک درس بزرگ است. البتّه این جنایتها بشریّت را تکان داد، همه را تکان داد.این را من چند روز قبل از این هم گفتم،(۹) حالا هم تکرار میکنم: از دنیای اسلام توقّع بیشتری هست. دولتهای مسلمان باید بدانند که اگر امروز به فلسطین کمک نکنند ــ هر کس هر جور میتواند کمک کند ــ دشمنِ فلسطین را که دشمن اسلام و دشمن انسانیّت است تقویت کردهاند و فردا همین خطر، خودشان را تهدید خواهد کرد. آنچه دولتهای اسلامی باید بر آن پافشاری کنند، قطع فوری این جنایتهایی است که دارند در غزّه انجام میدهند؛ این بمبارانها باید فوراً قطع بشود؛ راه صدور نفت و ارزاق به رژیم صهیونیستی را ببندند؛ دولتهای اسلامی با رژیم صهیونیستی همکاری اقتصادی نکنند؛ در همهی مجامع جهانی با صدای بلند این جنایت را، این فاجعهآفرینی را، بدون تردید و بدون لکنت محکوم کنند. اینجور نباشد که در یک اجتماع اسلامی یا اجتماع عربی، همان چند نفری هم که حرف میزنند، یا دوپهلو حرف بزنند یا با لکنت حرف بزنند؛ صریح حرفشان را بزنند. معلوم است دارد چه اتّفاقی میافتد؛ بایستی رژیم صهیونیستی محکوم بشود، بایستی همهی دنیای اسلام علیه رژیم صهیونیستی بسیج بشوند.البتّه ضربهای که به رژیم صهیونیستی خورده جبرانپذیر نیست؛ این را من اوّل هم گفتم، الان هم تأکید میکنم و تکرار میکنم. بتدریج، در حرفهای خود عوامل رژیم صهیونیستی هم این نشان داده شد که آن ضربهای که اینها خوردند ضربهای نیست که بشود جبرانش کرد؛ نمیتوانند جبران کنند. رژیم صهیونیستی الان درمانده است، متحیّر است، به مردم خودش هم دروغ میگوید. اینکه نسبت به اسرای خودشان در دست فلسطینیها اظهار نگرانی میکنند، این هم دروغ است؛ این بمبارانهایی که میکنند ممکن است اسرای خودشان را هم نابود کند؛ اینکه برای اسرای خودشان اظهار نگرانی میکنند، [یعنی] به مردم خودشان هم دارند دروغ میگویند. و این دروغ گفتن از روی ناچاری است؛ الان رژیم صهیونیستی دچار حیرت است، دچار ناچاری است، نمیداند چه کار باید بکند و هر کاری که میکند از روی اضطرار است؛ یعنی نمیفهمد چه کار باید بکند. اگر کمک آمریکا نبود و نباشد، قطعاً رژیم صهیونیستی در ظرف چند روز فلج خواهد شد.و دنیای اسلام این را فراموش نکند که در این قضیّهی مهم و تعیینکننده، آن کسی که در مقابل اسلام، در مقابل یک ملّت مسلمان، در مقابلِ فلسطینِ مظلوم ایستاد، آمریکا بود، فرانسه بود، انگلیس بود؛ این را دنیای اسلام فراموش نکند، این را بفهمند؛ در معاملاتشان، در معادلاتشان، در تحلیلهایشان فراموش نکنند این را که چه کسی ایستاده است و دارد روی این مردم مظلوم و ملّت مظلوم فشار میآورد؛ صِرف رژیم صهیونیستی نیست.البتّه ما شک نداریم که «اِنَّ وَعدَ اللَهِ حَق»؛ وعدهی الهی حق است. وَ لا یَستَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یوقِنون؛(۱۰) اینهایی که به وعدهی الهی یقین ندارند، با منفیبافیهای خودشان شما را باید متزلزل نکنند، سست نکنند. و انشاءالله پیروزی نهایی و نه چندان دیر، با مردم فلسطین و فلسطین خواهد بود.والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته(۱ در ابتدای این دیدار، سه تن از دانشآموزان و دانشجویان به بیان نکاتی در خصوص مسائل کشور و حوادث غزّه پرداختند.
(۲ ر.ک: صحیفهی امام، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)
(۳ پیروان
(۴ میرزا حسنخان وثوقالدّوله
(۵ «اصل چهارم ترومن» اشاره دارد به نکتهی چهارم از سخنان هری ترومن (رئیسجمهور آمریکا) که در سال ۱۹۴۹ در سخنرانی خود گفت: «کشورهای غنی یک مسئولیّت اخلاقی برای کمک به کشورهای فقیر دارند.»
(۶ پشتگرم
(۷ خندهی حضّار
(۸ گروههای مقاومت فلسطینی در روز شنبه پانزدهم مهرماه ۱۴۰۲ عملیّات گستردهای را با عنوان «طوفانالاقصیٰ» آغاز کردند که در ساعات ابتدایی آن، تعداد زیادی از صهیونیستها کشته و زخمی و اسیر شدند.
(۹ بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگرهی ملّی شهدای استان لرستان (۱۴۰۲/۸/۳)
(۱۰ سورهی روم، بخشی از آیهی ۶۰
بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.خیلی خوش آمدید. جدّاً جدّاً خوشحالم از اینکه یک بار دیگر توفیق پیدا کردم با جمعی از نخبگان کشور، این نشست را داشته باشیم. از مطالبی هم که دوستان گفتند تشکّر میکنم؛ مطالب مهمّی بیان کردند، نکات قابل توجّهی ذکر کردند، منتها دو نکته را در مورد فرمایشات آقایان میخواهم بگویم.یکی اینکه تقریباً همهی این مسائل ــ حالا شاید یکی دو موردش استثنا باشد ــ مسائل اجرائی است و مسائل اجرائی را بایستی دستگاههای اجرائی دنبال کنند. البتّه ما [هم] دنبال میکنیم؛ من سفارش میکنم این مطالبی که گفته شد تدوین بشود، احتمالاً خلاصهگیری بشود یا یک بررسیای بشود و به آن مسئولین مربوط قوّهی مجریه اینها را منتقل میکنیم؛ منتها شما در ملاقاتهایی که با مسئولین اجرائی کشور دارید ــ خوشبختانه فعّالند؛ خوشبختانه ما امروز یک رئیسجمهور اهل کار، اهل پیگیری و دنبالگیری داریم ــ اینها را مطرح کنید تا انشاءالله تحقّق پیدا کند. این یک نکته.نکتهی دوّم این است که در یک دورههایی، بین نخبگان و بین مسئولین دولتی یک فاصلههای زیادی وجود داشت، [در حالی که] امروز اینجور نیست. امروز عدّهی زیادی از امثال همین شما جوانها در مدیریّتهای قابل توجّه دولت حضور دارند، چه در سطح وزارت، چه در سطح معاونت، چه در سطح مدیریّتهای میانی؛ خب چرا این حرفها به آنها منتقل نمیشود؟ همان برادرانی که اینجا میایستادند و مثل شما نظراتی را میدادند، امروز در بدنههای مدیریّتی کشور [حضور دارند]، هنوز هم جوان هستند، سالخورده و میانسال هم نشدهاند، مثل خود شما جوانند؛ چرا اینها به هم متّصل نمیشود، یک زنجیرهای به وجود نمیآید و این حرفها منتقل نمیشود؟ در دستگاههای مختلف کشور، برای این کار فکر کنید. حالا مثلاً بحث خودرو [مطرح شد]؛ الان در وزارت صمت تعداد زیادی جوانهای فعّالِ نخبه حضور دارند؛ بحث خودرو را آنجا مطرح کنید، بحث مهمّی هم هست. یا از بحثهای دیگری که اینجا شد، مسئلهی مناطق محروم بود. خب دولت یک بخش ویژهای را برای مناطق محروم در نظر گرفته؛(۲) آنجا عدّهای جوان هستند؛ حتّی به نظرم تعدادی دانشجو که هنوز دانشجو هستند، آنجا فعّالند؛ خب مطرح کنید اینها را با آنها، دنبال کنید؛ صرف این نباشد که حالا یک سخنرانیای اینجا انجام بگیرد. البتّه نظرات، نظرات خیلی خوبی بود و ما انشاءالله ترتیب اثر میدهیم ــ من میگویم دنبال کنند اینها را و دنبال میکنیم؛ خود من هم شاید با رئیسجمهور محترم در میان بگذارم بعضی از این مطالب را ــ لکن به نظرم شماها یک مقداری در این زمینهها عملیّاتیتر وارد بشوید.دربارهی مسئلهی نخبگی و نخبگان و پیشرفت علمی، بنده دو سه نکته را یادداشت کردهام که عرض بکنم. نکتهی اوّل این است که حرکت علمی از حدود دو دهه پیش یا یک خرده بیشتر در کشور شروع شد، شروع خوبی هم داشت؛ یعنی یک حرکتی ایجاد کرد، دو سه شعار در محیطهای دانشجویی و دانشگاهی مطرح شد [از قبیل] «عبور از مرزهای علمی کشور» و «حرکت نرمافزاری» که این چند شعاری که آن روزها آنجا مطرح شد، کاملاً اثر گذاشت؛ یعنی یک تحرّک و یک جوششی در محیطهای دانشگاهی به وجود آمد و خوشبختانه ادامه هم پیدا کرد؛ یعنی یک چیزی که زود بجوشد و خاموش بشود نبود، ادامه پیدا کرد. در واقع، یک حرکت جهشی از لحاظ علمی در کشور شروع شد؛ این یک واقعیّتی است. بعد از آنکه مسئلهی پیشرفت علمی و حرکت در مرزهای دانش و چند شعار در بین دستگاههای دانشگاهی مطرح شد، یک حرکت جهشی واقعاً شروع شد، به طوری که مراکز داوری جهانی در زمینهی مسائل علمی، آن روز گفتند که سرعت رشد علمی کشور سیزده برابر یا دوازده برابرِ متوسّطِ سرعتِ رشدِ جهانی است! خب این مسئلهی خیلی مهمّی است؛ این اتّفاق افتاد. بنده همان وقتها ــ یعنی چند سال قبل از این ــ در چند جلسهی علمی و دانشگاهی و مانند اینها یک مطلبی را بیان کردم(۳) و آن، این بود که گفتم اینجوری گفته میشود که سرعت رشد [علمی] ما زیاد است، امّا به این مغرور نشویم، ما به این غرّه نشویم که حالا سرعت رشدمان این قدر زیاد است؛ برای خاطر اینکه با وجود این سرعت رشد، ما هنوز در دانش عقبیم؛ ما نسبت به دنیای علم، از لحاظ علمی عقبیم. این «عقب بودن» را البتّه من در مواردی تشریح کردم، دیگر نمیخواهم تکرار کنم یا بگویم. ما عقبیم، علّت این عقب بودن هم این است که در یک دوران طولانیای، در زمان حکومت طواغیت و سلاطین ظالم و خودکامه ــ چه پهلویها، چه قاجاریها ــ این کشوری که آن سابقهی علمی و فرهنگی را دارد، در قعر جدول رتبهبندی علمی دنیا قرار داشته، هیچ چیز نداشته، هیچ چیز نبوده.من حالا امروز این را میخواهم بگویم: من میخواهم بگویم که ما برای ورود به یک فصل تازهای از تحرّک علمی باید خودمان را آماده کنیم؛ یعنی درست است که جهش علمی انجام گرفته، حرکت علمی خوب بوده، در یک جاهایی رتبههای بالای علمی پیدا کردهایم، رتبهی علمیمان در دنیا رتبهی نسبتاً خوبی است ــ اینها هست ــ امّا امروز ما احتیاج داریم به یک حرکت مبتکرانهای از سوی دستگاههای علمی کشور تا عقب نیفتیم. ما حرکت کردیم، امّا دیگران هم حرکت کردند؛ حتّی عدّهای از کشورهای منطقه با مشاهدهی پیشرفت ایران تشویق شدند به حرکت کردن، در حالی که عقب بودند؛ امروز ما به آمارها که نگاه میکنیم، میبینیم اینها خیلی جلو آمدهاند. بیمِ آن وجود دارد که ما از مسابقهی علمی دنیا عقب بمانیم؛ جدّاً این بیم وجود دارد. میدانید و بارها بنده گفتهام که «اَلعِلمُ سُلطان»؛(۴) علم قدرت است. اگر بخواهیم کشور از آسیبهای متعارف کشورهای دنیا مصون و برکنار بماند، در درجهی اوّل، یک کار مهم پیشرفت علمی است؛ اگر عقب ماندیم، آسیبپذیر خواهیم شد؛ باید تلاش کنیم عقب نمانیم. این تلاشهایی که میگویم برای عقب نماندن باید بکنیم، اوّلاً شامل سرمایهگذاری مادّی است؛ یعنی دولت در زمینهی مسائل علمی و پیشرفت علمی سرمایهگذاری کند ــ که بارها گفتهایم این هزینه نیست؛ این سرمایهگذاری، در واقع، زمینهسازی برای درآمد چندین برابر، درآمد مضاعف و به توانِ چند است ــ و همچنین وادار کنیم و زمینهسازی کنیم که بخش خصوصی در زمینهی علمی سرمایهگذاری کند. پس هم سرمایهگذاری مادّی لازم است، هم سرمایهگذاری از نوع نوآوریهای علمی؛ یعنی محیطهای علمی تلاش کنند [برای] ابتکار، نوآوری و جستجوی راههای میانبُر. همّت را باید روی این بگذاریم؛ یک سرمایهگذاری دوجانبهای، هم مادّی و هم معنوی، لازم است. بنابراین، حرف اوّل من این است که جامعهی علمی کشور، نخبگان کشور، امروز احتیاج دارند به یک حرکت جدید، به یک خیز جدید؛ این خیز جدید بایستی با استفاده از همراهی این دولت و همکاری مسئولان جوانی که درون بدنهی دولت حضور دارند و همّت خود شما مجموعهی نخبهها ــ که حالا نمونهای از آن مجموعه اینجا حضور دارید ــ انجام بگیرد. این عرض اوّل ما.مطلب دوّم، نکتهی دوّم، دربارهی فرصت کنونی کشور ما است. بله، یک ملّتِ دارای استعداد میتواند رشد کند، امّا اینجور نیست که همیشه فرصت رشد داشته باشد. من نمیخواهم نسبت به آینده سوءتفاهمی به وجود بیاید؛ نه، به نظر بنده آینده، آیندهِی روشن و امیدبخشی است، افق، افق روشنی است؛ امّا تجربهها و گذشتههای خود ما به ما میگوید که بایستی از حال استفاده کنیم، از وضع موجود و از فرصت موجود باید حدّاکثرِ استفاده را بکنیم. گاهی پیش میآید که در مسیر یک ملّت ــ در هر بخشی؛ بخش سیاسی، بخش اجتماعی، بخش علمی ــ یک شیبهای تندی پیدا میشود که ارادهی رفتن و صعود از این شیبها وجود دارد، توانش وجود ندارد؛ گاهی اینجوری است، چون زیرساختهایی باید باشد که نیست، امکاناتی باید باشد که نیست؛ اراده هست، توان نیست. گاهی حتّی اراده هم نیست؛ بهخاطر یأس، بهخاطر بدبینی به خود، بیاعتقادی به توانایی خود یا نشناختن موقعیّت. بنابراین، گاهی یک مواردی پیش میآید که ارادهی حرکت هم وجود ندارد. حتّی گاهی مثل دوران طاغوت، پیشرفت را یا صعود از این شیب تند را اصلاً ناممکن میدانند! واقعاً در دورههای گذشتهی ما یک مواردی اتّفاق افتاده که میگفتند اصلاً ممکن نیست. آن داستان لولهنگ نخستوزیر زمان شاه معروف است،(۵) شنیدهاید. آن وقتی که صحبت صنعت نفت و استقلال نفتی کشور و ملّی کردن صنعت نفت شد ــ قبل از اینکه مصدّق سر کار بیاید؛ مال زمان کودکی بنده است، امّا من یادم هست ــ آن وقت در مجلسِ شورای [ملّیِ] آن روز یک اقلّیّتی بودند با سردمداری دکتر مصدّق، اینها اصرار میکردند که ما بایست صنعت نفت را ملّی کنیم؛ نفت ما دست انگلیسها بود، [میگفتند] این را ملّی کنیم. نخستوزیرِ آن روزِ کشور یک سخنرانی کرد و گفت «چه میگویند اینها که میگویند صنعت نفت را ملّی کنیم؟ ملّت ایران مگر میتواند نفت را اداره کند؟ ما یک لولهنگ، درست نمیتوانیم بسازیم.» میدانید لولهنگ چیست؟ لولهنگ آفتابهی گِلی است؛ من دیده بودم؛ آن قدیمها در بعضی از روستاها آفتابه درست میکردند، نه از مس و مثلاً حلبی و مانند اینها که معمول بود، [بلکه] از گِل. میگفت «ما در حدّ آفتابهی گِلی، در حدّ لولهنگ هستیم؛ ایرانی [مگر] میتواند نفت را اداره کند؟» این، آن وقت معروف شد. حالا نفتِ آن روز چه بود که بنا بود اداره بشود؟ این پالایشگاه آبادان؛ آن چیزی که باید اداره میشد پالایشگاه آبادان بود. میگفتند ایرانی که نمیتواند پالایشگاه اداره کند! یعنی اعتقاد این بود. خب، پس مواردی اینجوری پیش میآید؛ حالا به آن شدّت نه، امّا در مراحل گوناگونی اراده ضعیف میشود برای حرکت کردن.امروز بنده به کشور که نگاه میکنم، به وضع عمومی کشور که نگاه میکنم، بحمدالله میبینم این مشکلات وجود ندارد؛ یعنی هم ارادهی حرکت وجود دارد، هم توانایی حرکت وجود دارد. این «توانایی» که من میگویم شعار نیست، این واقعیّت است. ما چند میلیون ــ توجّه کنید به این آمار! آمارِ واضحِ روشنی است ــ جوان دانشآموخته یا در حال دانشآموزی داریم، دانشجو داریم؛ چند میلیون! این ثروت چیزِ کمی است؟ و حالا اگر هم نگوییم همه، بسیاری [از آنها] باانگیزه هستند، روحیهی انقلابی در کشور وجود دارد، رسوخ دارد. همین بیاناتی که این چند جوان عزیز اینجا بیان کردند که «ما آماده هستیم، ما پیشنهاد داریم»، اینها خیلی ارزشمند است. پس هم اراده هست، انگیزه هست، تصمیم هست برای پیشرفت، هم توانایی هست؛ خب از این استفاده کنیم. اگر از این فرصتِ وجودِ «خواستن و توانستن» ــ که امروز هست ــ استفاده نکنیم، ظلم کردهایم. چه کسی باید از این فرصت استفاده کند؟ هم مسئولین باید استفاده کنند، هم خود نخبهها، هم خود مراکز علمی باید استفاده کنند؛ اگر نکنیم، ظلم کردهایم؛ به کشورمان ظلم کردهایم، به تاریخمان ظلم کردهایم. همه مسئولیم؛ بنده هم مسئولم، مسئولان دولتی و اجرائی هم مسئولند، شما جوانها هم مسئولید، وزرای محترم دستگاههای علمی و مرتبطین مراکز علمی هم که مسئولیّت دارند مسئولند. همه باید تلاش کنیم تا این حرکت علمی، این چیز جدیدی که بنده توقّع دارم ــ یعنی یک حرکت مبتکرانه، راههای میانبُر، جهش جدید، خیزش جدید ــ اتّفاق بیفتد. این مسئولیّت بر دوش همهی ما هست.به مناسبت ذکر مسئولیّت، نکتهی سوّمی را من یادداشت کردهام که عرض بکنم و آن نکته این است که علم مسئولیّتآور است، مثل همهی داراییهای دیگر، مثل همهی ثروتهای دیگر. دارایی مسئولیّتآور است؛ دارایی فکری، دارایی مالی، دارایی قدرت، اینها همه مسئولیّتآور است. هر داراییای که خدای متعال به شما داده، در قبالش مسئولیّتی گماشته و قرار داده؛ علم هم از جملهی همین داراییهای ارزشمند است. [شما که] علم دارید، این علم، شما را مسئول میکند. «مسئول میکند» یعنی چه؟ یعنی باید، هم از علمتان به نفع مردم استفاده کنید، هم از اعتباری که این علم به شما داده به نفع مردم استفاده کنید. گاهی یک عالم میتواند از اعتباری که در جامعه دارد، در زمینهای غیر از زمینهی علمِ خودش و تخصّصِ خودش به سود مردم استفاده کند. این مسئولیّت هست. شما اگر در دانش هستهای، دانش پزشکی، فیزیک، مدیریّت یا هر دانش دیگری یک رتبهی علمیای به دست آوردید، این طبعاً برای شما در هر دو جهت مسئولیّت ایجاد میکند؛ یعنی هم خود آن دانش در خدمت به مردم باید قرار بگیرد و هم آن اعتباری که شما به خاطر این علم پیدا میکنید. این جملهی معروف امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این زمینه، حرف را تمام میکند: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقِرّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛(۶) یعنی خدای متعال این تعهّد را از علما گرفته، از دانشمندان گرفته که در این زمینه تحمّل نکنند «کِظَّة ظالم» و «سَغَب مظلوم» را؛ نباید تحمّل کنند پُرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده را؛ اَلّا یُقِرّوا. باید عکسالعمل نشان بدهیم، واکنش نشان بدهیم. امروز، در قضیّهی غزّه، این [وظیفهی] واکنش بر دوش همهی ما وجود دارد؛ باید واکنش نشان بدهیم؛عدّهای گرسنهاند، عدّهای زیر بمبارانند، عدّهای دارند صدتا صدتا به شهادت میرسند. در این جبههبندیهای متعدّدی که وجود دارد در سطح جهان، در سطح کشور، عالِم ــ چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه ــ باید اوّلاً تلاش کند حق را بشناسد، حق مشخّص بشود، در کنار حق بِایستد؛ بیتفاوتی، نگاه کردنِ بیتفاوت، برای عالِم و دانشمند جایز نیست.نکتهی بعدی دربارهی این شیوهی عملیّاتیِ رایجی است که چند بار هم بنده دربارهی آن صحبت کردهام و آن، مسئلهی مقالات علمی است. بنده در این زمینه تا حالا دو سه مرتبه بحث کردهام.(۷) من تصوّر میکردم تذکّراتی که قبلاً داده شده کفایت کرده، یعنی کار را درست کرده، [امّا] شنیدم اینجور نیست. مقالهی علمی را شرط ارتقاء هیئت علمی قرار دادن، به نظر من هیچ منطقی ندارد؛ یعنی واقعاً انسان نمیتواند این را هضم بکند. بنده در اینکه ما در مسابقهی علمی دنیا باید سهیم باشیم، شریک باشیم، شرکت کنیم، تردیدی ندارم، حتماً این کار باید انجام بگیرد؛ امّا اینکه ما همهی اساتید خودمان را و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور خودمان را موظّف کنیم که اگر میخواهید ارتقاء پیدا کنید، باید بروید پیش فلان مجلّهی معروف دنیا یا مرکز علمی دنیا امتحان بدهید ــ مقالهنویسی یعنی این دیگر؛ یعنی مشخّص بشود رتبهی علمی شما از نظر فلان مرکز چه رتبهای است ــ من این را منطقی نمیبینم. بله، مقالهنویسی خوب است؛ اینکه تعدادی از اساتید مبرّز کشور در رشتههای خاصّ خودشان تحقیقات بکنند، مقالاتِ استنادیِ قابلِ توجّه در مطبوعات معتبر دنیا و مراکز علمی دنیا منتشر کنند، بنده با این کاملاً موافقم، این کار باید انجام بگیرد؛ امّا اینکه ما شرط ارتقاء را مقاله قرار بدهیم، یعنی این را تعمیم بدهیم به کلّ [اساتید]، این به نظر من کار منطقیای نیست. البتّه مقالههای خوب میتوانند شهرت و اعتبار علمی کشور را بالا ببرند؛ این هست. باید راههای مناسبی پیدا بشود و دستگاههای مدیریّت علمی کشور راههایی را [پیدا کنند] برای اینکه این شهرت و اعتبار علمی کشور در رتبهبندیهای جهانی تنزّل نکند.من در مورد مقالهها و پایاننامهها بارها عرض کردهام(۸) که هدف مقالات علمی، مقالات پژوهشی و پایاننامهها باید کمک به مسائل کشور باشد؛ هدف اصلی این است. فراموش نکنیم این نکتهای را که چند لحظه پیش گفتم: حضور در مسابقات علمی جهانی لازم است، امّا هدف واقعی این است که ما با این مقالات، با این پژوهش علمی، مشکلی از مشکلات کشور را حل کنیم. همین مسائلی که الان اینجا گفته شد و مطرح شد ــ مسئلهی محیط زیست، مسئلهی طبّ سنّتی، مسئلهی خودرو ــ اینها خب مسائل کشور است و صدها مسئله از این قبیل وجود دارد؛ اگر بخواهیم از طریق علم، با روش علمی و عالمانه این مسائل را حل کنیم، احتیاج به همین مقالات و پژوهشها است؛ پس باید مقالات ما، پایاننامههای دانشجویان ما، ناظر به این مشکلات باشد که آنها را حل کند. واقعاً همهی زمینهها، از بهداشت و سلامت، مسکن، امنیّت، تا تغذیه، خانواده، محیط زیست، تا اصلاح ساختارهای حکومتی ــ اصلاح ساختارهای حکومتی! این یکی از موضوعات است ــ تا ارتباطات بینالملل، میدانی است برای کار علمی؛ کارهای علمی، تحقیقات علمی، اینجور باشد. ما پابند نباشیم به کارهای روزنامهای ــ به تعبیر فرنگی «ژورنالیستی» ــ که یک نفری بردارد در یک روزنامهای یک مقالهای مثلاً دربارهی ارتباطات بینالملل، دربارهی مسائل سیاسی و مانند اینها بنویسد؛ به اینها متّکی نباشیم؛ کار علمی درستی انجام بگیرد.نکتهی آخر در این باب، وظیفهی مسئولان است. خب خوشبختانه اینجا آقایان وزرا و معاون محترم رئیسجمهور و مسئولان مختلف حضور دارند. آن چیزی که من میتوانم به طور خلاصه در این باب عرض کنم این است: مسئولین باید کاری کنند که نخبه احساس کند مفید است، احساس مفید بودن بکند. یکی از علل همین مهاجرتها و رفتنهایی که حالا مطرح است در دهنها و روزنامهها ــ و بعضیها هم یک خرده مبالغهآمیز حرف میزنند در این زمینه ــ این است که این نخبه احساس میکند که اینجا کاری ندارد. بنده در تذکّرات قبلی گفتهام(۹) یک فرد نخبه دو توقّع از دستگاه مدیریّت کشور دارد: یکی اینکه یک اشتغالی داشته باشد، مشغول باشد، کار کند، دوّم اینکه امکان تداوم مطالعات و تحصیلات داشته باشد. یکی از چیزهایی که جاذبهی بیرون رفتن نخبهها است این است که آنجاها امکان تحقیقات و پیشرفتها و مانند اینها وجود دارد؛ این امکان را و اشتغال را اینجا برایشان فراهم بکنیم. من امروز میخواهم بگویم [اگر] توقّع نخبه را خلاصه کنیم، میشود اینکه نخبه میخواهد احساس کند که در کشور مفید است.راههایی وجود دارد برای این کار. حالا امروز خوشبختانه دو سه مرتبه صحبتِ این شرکتهای دانشبنیان شد، من هم همین را یادداشت کردهام؛ یکی از بهترین راههایی که نخبه احساس کند مفید است تشکیل شرکتهای دانشبنیان است. شرکتهای دانشبنیان، هم پیشرفت اقتصادی به کشور میدهد، هم نشاط در کشور ایجاد میکند، هم پیشرفت علمی به کشور میدهد، هم نخبهها را حفظ میکند و از وجود نخبهها برای کشور استفاده میشود. بنابراین، من تأکید میکنم که شرکتهای دانشبنیان را تقویت کنید. و یکی از راههای تقویت این است که محصولات این شرکتها دیگر از خارج وارد نشود. در همین اواخر، چند گزارش شکایتآمیز به من شده که شرکت دانشبنیان میگوید «ما این محصول را تولید میکنیم، فلان دستگاه اداری که مصرفکنندهی این محصول است، این را از خارج وارد میکند»؛ چرا؟ باید یاد بگیریم، عادت کنیم ــ بخصوص دستگاههای دولتی که غالباً جزو مشتریهای مهمّ این محصولات هستند ــ که از محصول داخلی استفاده کنیم. این مسئله که این همه تکرار میشود، اوّلین مخاطبش خود ما هستیم، خود مسئولین هستند، دستگاههای دولتی هستند، دستگاههای حکومتی هستند؛ اینها بایستی از محصولات داخلی استفاده کنند و در درجهی اوّل از همین محصولات شرکتهای دانشبنیان.خب، عرایض ما تمام شد. یک مطلب کوتاه، یک کلمه، دربارهی قضایای جاری فلسطین و غزّه عرض میکنم. در قضیّهی فلسطین، آنچه جلوی چشم همهی دنیا است جنایتِ نسلکشیِ رژیمِ غاصب است؛ این را همهی دنیا دارند مشاهده میکنند. مسئولین بعضی از کشورها که با مسئولین کشور ما صحبت کردند، در دفاع از رژیم غاصب صهیونیستی، اعتراضشان این بوده که چرا فلسطینیها غیرنظامیها را کشتند. اوّلاً این حرف، خلاف واقع است؛ یعنی اصلاً اینهایی که در شهرکها و مانند اینها هستند غیر نظامی نیستند، همه مسلّحند. حالا گیرم غیر نظامی [باشند]؛ چه تعداد غیر نظامی کشته شدند؟ صد برابرِ آنها را الان این رژیم غاصب از زن و بچّه و پیر و جوان غیر نظامی دارد میکشد. داخل این ساختمانهای غزّه که نظامیها ساکن نیستند ــ نظامیها جاهای خودشان هستند، آنها هم میدانند ــ اینها همین مردمند. مراکز پُرجمعیّت را انتخاب میکنند و میزنند. فلسطینیها در غزّه، در همین چند روز، چند هزار [نفر] تا حالا کشته دادهاند! این جنایت جلوی چشم همهی مردم دنیا است. اینها باید محاکمه بشوند؛ دولتِ غاصبِ رژیمِ صهیونیستیِ امروز قطعاً باید محاکمه بشود؛ آنها باید محاکمه بشوند، دولت آمریکا هم بایستی مسئولیّت خودش را در این قضیّه بشناسد.آنطوری که اطّلاعات متعدّد به ما میگوید، سیاستِ جاریِ این روزها، یعنی همین هفتهی اخیرِ داخلِ رژیمِ صهیونیستی را آمریکاییها دارند تنظیم میکنند؛ یعنی سیاستگذار، آنها هستند و این کارهایی که دارد انجام میگیرد سیاست آمریکاییها است. آمریکاییها مسئولیّت خودشان را مورد توجّه قرار بدهند؛ مسئولند. بمبارانها باید فوراً قطع بشود. ملّتهای مسلمان عصبانیاند، جدّاً عصبانیاند؛ نشانههایش را شما دارید میبینید: اجتماعات گروههای مردم، نه فقط در کشورهای اسلامی، [بلکه] در لسآنجلس، در هلند، در فرانسه، در کشورهای اروپایی؛ در کشورهای غربی، مردم اجتماعات میکنند ــ مسلمان و غیر مسلمان ــ در کشورهای اسلامی هم که روشن است. مردم عصبانیاند. اگر چنانچه این جنایت ادامه پیدا کند، مسلمانها بیتاب میشوند، نیروهای مقاومت بیتاب میشوند، دیگر کسی جلوی اینها را نمیتواند بگیرد؛ این را بدانند. [بعد،] از کسانی توقّع نکنند که «نگذارید فلان گروه، فلان کار را بکند»؛ کسی نمیتواند جلوی اینها را بگیرد وقتی بیتاب شدند؛ این یک واقعیّتی است که وجود دارد. البتّه رژیم صهیونیستی هر کار هم بکند، جبران شکست مفتضحانهای را که در این قضیّه خورد نخواهد توانست بکند.(۱۰) خب، جملهی آخر را شما بیان کردید دیگر؛ ممنون.والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته(۱ در ابتدای این دیدار، هفت نفر از نخبگان به بیان دیدگاهها و نظرات خود پرداختند. همچنین آقای روحالله دهقانی فیروزآبادی (معاون علمی، فنّاوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور و رئیس بنیاد ملّی نخبگان) گزارشی ارائه کرد.
(۲ معاونت توسعهی روستایی و مناطق محروم کشور
(۳ از جمله بیانات در دیدار رؤسای دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز رشد و پارکهای علم و فنّاوری (۱۳۹۴/۸/۲۰)
(۴ ابنابیالحدید. شرح نهجالبلاغه، ج ۲۰، ص ۳۱۹
(۵ سپهبد حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر وقت رژیم پهلوی که در تیرماه سال ۱۳۲۹ به این سمت رسیده بود، در برخوردی مستبدّانه با برخی از نمایندگان مجلس، در پاسخ به درخواست آنها مبنی بر ملّی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملّت ایران از ادارهی منابع نفتی خویش فریاد زد: «ملّتی که لیاقت لولهنگسازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند؟»
(۶ عللالشّرایع، ج ۱، ص ۱۵۱
(۷ از جمله، بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی کشور (۱۳۹۶/۷/۲۶)
(۸ از جمله بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها (۱۳۹۷/۳/۲۰)
(۹ بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی (۱۴۰۱/۷/۲۷)
(۱۰ شعار «مرگ بر اسرائیل» حضّار
دوگانه ی جنگ یمن و جنگ اکراین
نزدیک به 8 سال است که مردم یمن آماج حملات ائتلاف سعوی و اماراتی با حمایت آمریکا و صهیونیست ها قرار دارد،بسیاری از کودکان، زنان و مردان بی گناه جان خود را از دست می دهند و خانه ها ویران می شود و آینده کودکان و نوجوانان تیره و تار می گردد.
در این 8 سال ؛ بیش از 12690 کودک شهید، 2 میلیون کودک آواره ، 11 میلیون کودک نیازمند کمک ، 43 هزار کشته و زخمی، 5491 حمله به مناطق مسکونی و 569283 خانه تخریب شد اما دریغ از یک ابراز همدردی از سوی شخصیت های هنری و ورزشی ایران و جهان. اما تنها سه روز پس از حمله روسیه به اوکراین، محکومیت روسیه و جنگ از سوی بسیاری از شخصیت های هنری و ورزشی و به قول معروف سلبریتی ها در فضای مجازی داغ شد! به راستی محکومیت جنگ هم فقط برای کشورهای غربی و اروپایی است! سازمان ملل تشکیل جلسه داد، در آغاز مسابقات ورزشی یاد اوکراینی ها گرامی داشته و با آنها همدردی شد، کشورهای غربی و آمریکایی برایشان کمک های مالی و تسلیحاتی می فرستند و... چقدر تبعیض؟!
آیا آوار شدن بمب های چند تنی و موشک های ویرانگر بر سر مردم یمن، افغانستان، عراق و... خوب و برای مردم اوکراین و... بد است! این سلبریتی ها و شخصیت های تأثیر گذار فضای مجازی در این 8 سال کجا بودند؟!
و چقدر مردم یمن، افغانستان، عراق و... مظلوم اند ... حالا این مظلومیت بیشتر عیان می گردد.
مقایسه کوتاه بین دیدار رییس جمهور ایران و ترکیه با پوتین...
اردوغان در نظرسنجیها عقب افتاد
پرش تورم ترکیه به ۳۶ درصد
آمار تورم ماه دسامبر نشان میدهد شاخص بهای مصرفکننده در ترکیه به ۱/ ۳۶درصد رسید که بالاترین سطح در ۲۰سال گذشته و دوران حکومت اردوغان بر ترکیه است. مطابق آمارها نرخ تورم در ماه دسامبر ۶/ ۱۳درصد رشد کرده است.
اندیشکده «شورای آتلانتیک» تحلیل کرد
پیش بینی ۲۰۲۲؛ از احتمال حمله روسیه به اوکراین تا توافق با ایران
اندیشکده «شورای آتلانتیک» مطابق سالیان گذشته پیش بینیهایی را درباره رخدادهای احتمالی در سال ۲۰۲۲ میلادی در سطح بین المللی انجام داده و درجه تحقق آن را تخمین زده است. پیش بینی آینده پرونده هسته ای ایران، جنگ روسیه و اوکراین، چگونگی مدیریت پاندمی کرونا، افول قدرت آمریکا و یا دو قطبی شدن جهان و... از جمله ی این موارد است. در ادامه این پیش بینیها و احتمال به وقوع پیوستن هر یک ذکر خواهند شد: ...
موج اروپایی کاهش ساعت کار به آسیا رسید
تعطیلات آخر هفته امارات ۲/۵ روزه شد
امارات با تصویب طرح «کاهش ساعتکار» تعطیلات آخرهفته را به ۵/ ۲روز افزایش داد. تقویم جدید روزهای کاری در این کشور از ابتدای ۲۰۲۲ اکران میشود؛ بهطوریکه سال آینده، تعطبلات آخر هفته در امارات از عصر جمعه شروع میشود و شنبه و یکشنبه را دربرمیگیرد. الگوی «کار کمتر-فراغت بیشتر» حدود یکسال پیش در اروپا با آزمایش «ویکند ۳ روزه» کلید خورد و بازتاب مثبت قابل توجهی همچون «افزایش بازدهی کارکنان، رضایت کارفرماها و تقویت توان تولید» را به همراه داشت. این الگو اکنون به منطقه رسیده و به شکل رسمی اجرایی میشود.
... مطالعات و آزمایشهای موفق «هفتهکاری چهارروزه» نشان میدهد سرعت تغییر «ویکند دو روزه» به «آخر هفته سهروزه» با شتاب بالایی در حال اتفاق است. کار چهارروزه در برخی از کشورهای اروپایی کلید خورده است و در بسیاری از کشورها مانند ژاپن، اسپانیا، انگلستان، فنلاند، روسیه، ایسلند و ایالات آلاباما و فیلادلفیا آمریکا به صورت آزمایشی در حال اجرا است. بسیاری از کشورهای دیگر هم در تلاش برای تبدیل کردن ایده چهار روز کار هفتگی به یک واقعیت و قانون کار هستند.
... سیستم تعطیلات جدید برای نهادهای دولتی فدرال قابل اجراست و از جمعه بعدازظهر شروع میشود و شنبه و یکشنبه را هم در برمیگیرد. ساعات کاری رسمی از دوشنبه تا پنجشنبه بین ۳۰/ ۷صبح تا ۳۰/ ۳ بعدازظهر خواهد بود و روز کاری جمعه ۴ ساعت و نیم است که از۳۰/ ۷ صبح شروع میشود و ۱۲ بعدازظهر پایان مییابد. در پی این اقدام، برگزاری مراسم نماز جمعه در امارات، از ساعت ۱۵/ ۱شروع میشود.
دفتر رسانهای امارات در توییتی اعلام کرده، دولت امکان ساعات کاری انعطافپذیر و دورکاری از خانه را هم در روزهای جمعه فراهم کرده است. آنها میگویند تعطیلات آخر هفته طولانیتر به افزایش بهرهوری و توازن بین کار و زندگی کمک خواهد کرد. تعطیلات آخر هفته جدید برای کلیه دپارتمانهای دولت فدرال امارات، از اول ژانویه شروع میشود. خبرگزاری امارات (WAM) میگوید امارات اولین کشور دنیاست که روزهای کاری کوتاهتر از پنج روز کاری استاندارد در دنیا را در سطح ملی به صورت رسمی و قانونی اعمال میکند. به گفته این خبرگزاری «استفاده از سیستم کاری چابک به امارات امکان میدهد خیلی سریع به تغییرات نوظهور واکنش نشان دهد و رفاه در محیط کار را افزایش دهد. از چشمانداز اقتصادی نیز، هفتههای کاری جدید به شکل بهتری با بازارهای جهانی امارات هماهنگ خواهد شد و جایگاه استراتژیک این کشور را در نقشه اقتصادی جهانی منعکس خواهد کرد.» متن کامل در ادامه مطلب...
پیامدهای سد سازی ترکیه بر ایران و عراق
ساخت سد ایلیسو، در قالب یک پروژه راهبردی به نام گاپ(به ترکی استانبولیGuneydoguAnadoluProjesi و به اختصار GAP ) بالاخره پایان یافته و مورد بهره برداری قرار گرفت. دولت ترکیه مدعی است که هدف از این پروژه کاهش محرومیت منطقهای به وسیله افزایش درآمدها و استاندارد زندگی و همچنین افزایش ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی و ایجاد شغل به ویژه در مناطق روستایی است. آبگیری و افتتاح این سد در سالهای گذشته با اعتراضات رسمی دولت ایران و عراق همراه بوده است و اکنون بعد از افتتاح آن باردیگر باید منتظر تبعات مخرب زیست محیطی آن باشیم. از ۲۳.۵ میلیون سکنه اطراف دجله، تنها۱۵ درصد آن در ترکیه زندگی میکنند،۷۹ درصد آن در عراق و شش درصد ساکن ایران هستند، اما با ساخت سد ایلیسو۵۶ درصد میزان آب ورودی به دجله سهم حوضچه پشت سد و از آن ترکیه میشود...
چین و موازنه اجتنابناپذیر هستهای با آمریکا
طی یک سال اخیر تقابل نظامی آمریکا و چین به شکل چشمگیری شدت گرفته است. این تنش در پی قدرتافکنی آمریکا در جنوب شرق آسیا و دریای جنوبی چین دوچندان شده است. «شی جین پینگ» از زمانی که سال 2013 به ریاستجمهوری چین رسید، مصمم به توسعه برابری نظامی چین با ایالات متحده و به طور کلی غرب بود. ابتداییترین و در عین حال اصلیترین دلیل وی نیز شکل دادن به ترتیبات امنیتی در آسیای شرقی بر پایه تثبیت و تضمین کنترل پکن بر دریای جنوبی چین بود...
خلاصه آقا ! رسیدیم به آن نقطه ... (نکته)
1. آدم گزافهگوی و لافزنی را حکایت کردهاند که برای خودنمایی نزد پیشنماز مسجد محلشان رفت و در حضور نمازگزاران از او پرسید؛ اگر درحال نماز بودم و شیری به من حمله کرد، تکلیفم چیست و شرع مقدس در این زمینه چه دستوری دارد؟ به حمله شیر توجهی نکنم و به نمازم ادامه بدهم و یا برای حفظ جان که واجب شرعی است، پا به فرار بگذارم؟! امام جماعت مسجد گفت؛ پاسخ آن روشن است!اگر با غرش شیر وضویت باطل نشد به نمازت ادامه بده!2- قرار است روز ۸ آذرماه مذاکرات هستهای ایران با گروه (۱+۴) در وین آغاز شود. آمریکا که از برجام خارج شده است، در این مذاکرات حضور ندارد و نباید حضور داشته باشد. دیروز آقای دکتر باقری معاون سیاسی وزیر خارجه کشورمان گفت؛ «هدف اصلی مذاکرات پیشرو در وین رفع همه تحریمهای آمریکا است». در سوی دیگر ماجرا، آمریکا ضمن آنکه حاضر به لغو تحریمها نیست، خواستار آن است که کنترل صنایع موشکی و حضورمان در منطقه نیز به برجام افزوده شود! این خواسته آمریکا را سه کشور اروپایی در مذاکرات وین نمایندگی میکنند. تأکید دکتر باقری که «برسر قابلیتهای دفاعیمان مذاکره نمیکنیم» پاسخ منفی به این خواسته حریف است.3. آمریکا برای تحمیل خواسته استکباری خود به ایران اسلامی اعلام کرده و میکند که اگر از افزودن«کنترل صنایع موشکی و حضورمان در منطقه» به برجام خودداری کنیم به گزینه نظامی متوسل میشود! و در اظهارنظرهای گاهوبیگاه خود از این گزینه با عنوان گزینه «بی» (PLAN-B) یاد کرده و تأکید میکند که «گزینه نظامی» ! روی میز است!سردار شهید حسن تهرانیمقدم، این گزینه آمریکا را از روی میز برداشته و بر باد داده است. تا آنجا که امروزه بسیاری از مقامات، صاحبنظران و اندیشکدهای آمریکایی با صراحت اعلام میکنند - بخوانید با خفت اعتراف میکنند - که آمریکا توان مقابله نظامی با ایران را ندارد. این ناتوانی را مخصوصاً در رخدادهای چند سال اخیر منطقه بهوضوح میتوان دید.4. دیروز «نیکی هیلی» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل با ابراز تاسف گفته بود؛ «ایران از آمریکا هراسی ندارد و به تهدیدها توجهی نمیکند»! و همین دیروز «دنیس راس» دستیار اوباما و یکی از دیپلماتهای برجسته آمریکا نیز گفته بود؛ «باید ایران را از تهدیدهای آمریکا بترسانیم»! و...و بالاخره این بخش از نامه سردار شهید و پدر موشکی ایران به رهبر معظم انقلاب نیز خواندنی است. مینویسد؛ «خلاصه آقا رفتیم سراغ فینال طرح و نقطه اوج بازدارندگی و اقتدار این نظام الهی یعنی دستیابی به موشک فوقسریع واکنش سریع در برد هدف اسرائیل و دستیابی به موشک حامل ماهواره». / به نقل از روزنامه کیهان با اندکی تغییر و تلخیص
عصر جدید ولادیمیر پوتین
هفتهنامه اکونومیست شماره این هفته خود را با دو جلد منتشر کرده است: سرمقاله نسخه بریتانیایی اکونومیست به موضوع اتانازی پرداخته و سرمقاله دیگر که مربوط به نسخه جهانی این نشریه است به نقد سیاستهای پوتین در روسیه اختصاص داده شده است. این مقاله با نقد سیاستهای پوتین نسبت به متنقدان خود تاکید میکند که حدود یکسوم از بودجه دولت روسیه به مسائل امنیتی و دفاعی اختصاص دارد که بخش بزرگی از آن معطوف به داخل کشور است.
با کاهش درآمدها و رشد نارضایتی شهروندان روسیه، خدمات امنیتی و پلیسی روسیه هم بهطور همزمان رشد پیدا کردهاند؛ بهطوریکه تعداد کارکنان این بخش نسبت به سال ۲۰۱۴ حدود ۱۰درصد افزایش داشته، در شرایطی که تعدادشان بیش از نیروهای نظامی فعال در این کشور است. پوتین قادر نخواهد بود تا رفاهی را که به جایگاه او در ۱۰ سال اول حکومتش کمک کرد، دوباره بازگرداند. درست است اقتصادی که کرملین از سال ۲۰۱۴ آن را توسعه داده، قادر به تحمل تحریمهاست، بهویژه در زمانی که قیمتهای انرژی مانند حالا بالا هستند؛ ولی روسیه از پویایی لازم برای ایجاد رشد پایدار و قوی برخوردار نیست. در همین زمان، رابطه روسیه با غرب نیز به دوران تاریکی وارد شده است. پوتین سیاستهای داخلی خود را اینگونه توجیه میکند که غرب در پی از بین بردن فرهنگ زندگی مردم روسیه است. ولادیمیر پوتین در تعاملاتش با دنیای غرب به یک جنگ سرد وارد شده است؛ رقابتی که رهبرانش باید خود را برای عواقب آن آماده کنند. اکونومیست معتقد است با وجودی که امثال پوتین تصور میکنند طرز رفتارشان صرفا یک مساله حاکمیتی است؛ ولی خشونت در داخل، به خارج از مرزهای کشور نیز اثرگذار است. براساس آنچه در این مقاله آمده است، بیشتر مردم شوروی سابق دیگر به مزیت نظام کمونیستی بر سرمایهداری اعتقادی ندارند و اکثر روسها نیز به مزایای رویارویی با غرب معتقد نیستند.۸۰درصد از مردم روسیه معتقدند که کشورشان باید به غرب مانند یک شریک و دوست نگاه کند. این موضوع در میان جوانان بسیار متداولتر است که خشونت دولت را نپذیرفته و حقوق بشر را ترجیح میدهند. اکونومیست معتقد است کشورهای غربی باید به این واگرایی میان مردم و حکومت توجه داشته باشند و تحریمهای هدفمندتری را ترتیب دهند.
این نشریه با اشاره به اینکه غرب باید زمینههای لازم برای عصر پسا پوتین را آماده کند، افزود: موج دانشجویان، روزنامهنگاران و اندیشمندان که به دنبال زندگی بهتر از روسیه مهاجرت میکنند، در حال افزایش است و کشورهای غربی باید آنها را در خود جای دهند./ دنیایاقتصاد - گروه اقتصاد بینالملل
فراخوان مقاله در همایش ملی مکتب شهید سلیمانی
فراخوان شرکت در نخستین همایش ملی علمی - پژوهشی مکتب شهید سلیمانی (مکتب تراز تمدن نوین اسلامی) منتشر شد.
محورهای مقالات:
مهلت ارسال چکیده مقالات ۱۰ آذر و اصل مقالات ۲۵ آذر
نشانی: article@soleimani.ir
عضویت دائمی ایران
در باشگاه علمی آثار تشعشات هسته ای سازمان ملل
جمهوری اسلامی ایران علیرغم مخالفت اسرائیل و سنگاندازیهای آمریکا، به عضویت دائم کمیته علمی سازمان ملل متحد درباره آثار تشعشعات هستهای درآمد.
به گزارش ایرنا، به دنبال چندین دور مذاکره بر سر پیشنویس قطعنامه ارائه شده از سوی استرالیا در کمیته ویژه سیاسی و استعمارزدایی و تصویب اجماعی آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران توانست جایگاه خود را از وضعیت «ناظر» در این نهاد علمی برجسته بینالمللی به «عضویت کامل» ارتقا بخشد.
با توجه به محدودیتهای مرتبط با فرآیند پیوستن به این کمیته علمی که عمدتاً در اداره کشورهای بلوک غرب است، جمهوری اسلامی ایران اقدامات و رایزنیهای دیپلماتیک خود را از نشست شصتو ششم مجمع عمومی در سال ۲۰۱۱ آغاز کرد و در نهایت پس از چندین دور مذاکره طی سالهای اخیر، عضویت دائم و کامل کشورمان در نشست مجمع عمومی امسال به تصویب رسید.در قطعنامه مصوب امسال از کشورمان دعوت شده است تا با حضور یک دانشمند هستهای در نشستهای آنسکر مشارکت نماید. لازم به ذکر است علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، کشورهای نروژ، الجزائر و امارات متحده عربی نیز به عضویت این نهاد علمی وابسته به سازمان ملل درآمدند.
پیشینه آنسکر
بهدنبال وقوع حادثه چرنوبیل و فوکوشیما این دغدغه جهانی شکل گرفت که در صورت وقوع سوانح طبیعی از جمله سیل، زلزله و نظایر آن و یا حوادث غیر مترقبه ناشی از خطای انسانی چگونه میتوان آخرین دستاوردهای علمی مربوط به بررسی و چگونگی مقابله با اثرات تشعشعات اتمی ناشی از چنین رخدادهایی را به اشتراک گذاشت. بدین منظور، کمیته علمی سازمان ملل متحد درباره آثار تشعشعات هسته ای (آنسکر) بر اساس قطعنامه ۹۱۳ (x) در ۳ دسامبر ۱۹۵۵ و با هدف جمعآوری و ارزیابی اطلاعات در مورد تشعشعات اتمی که انسانها در معرض آن قرار میگیرند و تأثیرات احتمالی چنین مواجهههایی تشکیل شد.این کمیته در ابتدا متشکل از دانشمندان ارشد ۱۵ کشور عضو سازمان ملل متحد، یعنی آرژانتین، استرالیا، بلژیک، برزیل، کانادا، چکسلواکی، مصر، فرانسه، هند، ژاپن، مکزیک، سوئد، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود.
دو گزارش اساسی اولیه آنسکر که در سالهای ۱۹۵۸ و ۱۹۶۲ به مجمع عمومی ارائه شد، زمینههای علمی را ایجاد کردند که بر اساس آن معاهده منع آزمایش نسبی در مورد منع آزمایش سلاح هستهای در جو در سال ۱۹۶۳ مذاکره و امضا شد.
در طول دهههای بعد، آنسکر به مرجع رسمی بینالمللی در مورد سطوح و اثرات تشعشعات اتمی تبدیل شد که برای اهداف صلحآمیز از جمله مصارف پزشکی و همچنین نظامی و برگرفته از منابع طبیعی و همچنین ساخت بشر استفاده میشود و از اینرو عضویت در این نهاد عالیرتبه بینالمللی بسیار حائز اهمیت است.
آنسکر همچنین به طور منظم وضعیت سلامت بازماندگان بمباران اتمی ژاپن در سال ۱۹۴۵ و سایر گروههای در معرض آن را به همراه پیشرفتهای علمی درباره آثار مثبت تشعشعات هستهای برای سلامتی افراد را ارزیابی میکند. این ارزیابیها شامل بررسی اثرات سرطانی و غیر سرطانی تشعشعات هستهای، اثرات آن بر سیستم ایمنی، و پاسخهای سلولی به قرار گرفتن در معرض تابش میشود .بررسی هایی نیز در مورد مواجهه های پزشکی، عمومی و شغلی انجام می شود. قرار گرفتن در معرض تشعشعات ناشی از حوادث، اثرات سلامتی حادثه چرنوبیل و اثرات تشعشع بر موجودات زنده غیر انسانی.
در حال حاضر ۲۷ کشور (آرژانتین، استرالیا، بلاروس، بلژیک، برزیل، کانادا، چین، مصر، فنلاند، فرانسه، آلمان، هند، کرهجنوبی، اندونزی، ژاپن، مکزیک، پاکستان، پرو، لهستان، روسیه، اسلواکی، اسپانیا، سودان، سوئد، اوکراین، انگلستان و ایالات متحده آمریکا) عضو دائم این کمیته بوده که با تبدیل عضویت چهار عضو ناظر (ایران، نروژ، الجزائر و امارات متحده عربی)، تعداد اعضای دائم آنسکر به ۳۱ عضو افزایش پیدا میکند.
پیرامون حادثه ی چرنوبیل