ایرانِ عزتمند

بیاد شهید عزّت الله حضرتی

وضعیت اقتصادی ایران و عراق در جنگ

وضعیت سیاسی بین المللی در جنگ ایران و عراق

تأثیر عملیات والفجر مقدماتی در ادامه جنگ؛

رقابت ضدانقلاب در لو دادن یک عملیات

کانال کمیل - والفجر مقدماتی

عملیات والفجر مقدماتی در هفدهم بهمن ۱۳۶۱ آغاز شد. هدفش گرفتن شهر العماره بود که به دلیل هوشیاری دشمن، استفاده گسترده از موانع و نیز لو رفتن عملیات توسط ستون پنجم، با عدم‌الفتح روبه‌رو شد.

جدی شدن مسئله ستون پنجم در عملیات والفجر مقدماتی مسئله ستون پنجم و ضدانقلاب به اشکال مختلف مطرح شد! از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) گرفته تا نفوذی‌ها و حزب توده، بسیاری از جریان‌ها و اشخاص مورد اتهام قرار گرفتند. در کتاب «روند جنگ ایران و عراق» نوشته دکتر حسین علایی می‌خوانیم: «در جریان عملیات باید توجه داشت که تعدادی از افراد اطلاعات-عملیات اسیر شدند. چند سرباز لشکر ۱۶ زرهی قزوین هم که با منافقین مرتبط بودند به عراق پناهنده شدند که موجب هوشیاری دشمن شد.»

در همان روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ که والفجر مقدماتی شروع شد، اولین گروه از رهبران و کادرهای درجه اول حزب توده دستگیر شدند. بعدها در اعترافات برخی از اعضای این حزب مشخص شد که توده‌ای‌ها هم در لو دادن عملیات والفجر مقدماتی دستی بر آتش داشتند. در بخشی از اطلاعات به دست آمده از ناخدا افضلی اشاره‌ای به والفجر مقدماتی می‌شود؛ به این معنی که گویا این عملیات نقطه شروع خیانت‌های شاخه نظامی مخفی حزب توده موسوم به «نوید» بود. نوید بعد از والفجر مقدماتی عملیات دیگری، چون والفجریک و دو را هم لو داده بود. سازمان منافقین در عملیات والفجر مقدماتی فعال مایشاء بود! آن‌ها علاوه بر لو دادن طرح عملیات توسط نفوذی‌هایی، چون «محسن صرب اهرابی»، حین عملیات نیز در جمع‌آوری اسرا به بعثی‌ها کمک می‌کردند. محسن صرب اهرابی یکی از نیروهای اطلاعات-عملیات لشکر ۲۷ بود که همواره سعی می‌کرد به مذهبی بودن تظاهر کند. وی پیش از عملیات ناپدید شد و همگان تصور می‌کردند به اسارت درآمده است، اما بعدها مصاحبه‌اش از رادیو بغداد پخش شد.

اختلافات تاکتیکی در جبهه داخلی
یکی دیگر از موارد حاشیه‌ای والفجر مقدماتی، اختلاف نظر درخصوص منطقه عملیاتی بین سپاه و ارتش بود. ارتشی‌ها شمال فکه و سپاهی‌ها جنوب فکه را برای انجام عملیات پیشنهاد می‌دادند. استدلال ارتش این بود که شمال فکه به دلیل عارضه‌دار بودن زمین و راحت بودن مانور نیروهای پیاده در آن امکان انهدام قوای دشمن را روی ارتفاعات منطقه میسر می‌سازد. از طرف دیگر بعثی‌ها نمی‌توانند به‌راحتی از نیروی زرهی خود بهره ببرند. سپاه هم می‌گفت به دلیل شنی و رملی بودن جنوب فکه، نیروهای دشمن تصور نمی‌کنند ایران از این منطقه وارد عمل شود و همین موضوع باعث غافلگیری آن‌ها می‌شود. نهایتاً جنوب فکه برای انجام عملیات تعیین شد، اما اختلاف بر سر منطقه عملیاتی باعث شد تا والفجر مقدماتی با سه هفته تأخیر انجام بگیرد و همین موضوع منجر به هوشیار شدن دشمن شود. از این رو یکی از دلایل اصلی عدم‌الفتح در والفجر مقدماتی را ماجرای اختلاف بین نیروهای شرکت‌کننده و تأخیر در زمان انجام عملیات عنوان می‌کنند.

اختلافاتی که ارتش و سپاه در جریان عملیات والفجر مقدماتی داشتند، بعدها در عملیات بزرگ دیگری به نوع دیگری تکرار شد و نهایتاً پس از عملیات بدر قرار شد هم ارتش و هم سپاه به صورت مجزا عملیات انجام بدهند؛ لذا به نوعی می‌توان والفجر مقدماتی را در آینده عملیات مشترک ارتش و سپاه در جنگ مؤثر بدانیم.
از سوی دیگر پس از شکست در والفجر مقدماتی و تقدیم شهدای نسبتاً زیاد، زمزمه گلایه‌هایی درخصوص آموزش‌های ناکافی رزمندگان و همچنین ناکارآمدی طرح‌های عملیاتی شنیده شد که بعدها این زمزمه‌ها در ماجرای کنار رفتن سردار شهید حاج‌کاظم رستگار از فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) خود را نشان داد.

تأثیر والفجر مقدماتی در تداوم جنگ
یکی از تأثیرات عملیات والفجر مقدماتی و ضربه‌ای که کشورمان از مسئله نفوذی‌ها خورد، باعث شد تا فرماندهی سپاه پس از این عملیات اقدام به تشکیل قرارگاه سری نصرت بکند. این قرارگاه زمینه‌های انجام عملیات خیبر را فراهم می‌آورد. از این پس اصول حفاظتی در مقدمات و زمینه‌سازی دیگر عملیات‌ها به شکل بهتری انجام می‌گرفت. نقطه اوج رعایت اصول حفاظتی در عملیات والفجر ۸ بود که پس از سال‌ها ناکامی، منجر به تصرف فاو و خلق یک پیروزی شگفت‌انگیز بود.

منبع: روزنامه جوان

افرادی که فایده‌ای برای حکومت ندارند در کلام امام علی(ع)

ستون دین و جامعه مسلمانان و نیروی همیشه آماده در برابر دشمنان، در حقیقت همان عموم مردم است. پس باید گرایش تو به آنان باشد.


امیرالمومنین امام علی علیه‏‌السلام - در بخشی از نامه به مالک اشتر:

باید میانه ‏روی در حقّ و گستراندن عدالت و عمل به آنچه که بیش از هر چیز رضایت مردم را فراهم می‌آورد، محبوبترین کارها در نزد تو باشد.
زیرا نارضایی عموم مردم رضایت خواصّ را بی‏‌اثر می‏‌سازد و نارضایتی خواص، با رضایت عموم مردم، بخشوده می‏‌شود.
و هیچ یک از افراد ملّت همچون طبقه خواصّ نیست؛ زیرا این طبقه در هنگام آسایش بار سنگین‌تری بر دوش حکمران هستند و در گرفتاری‏‌ها و مشکلات کمتر به او کمک می‌کنند، دادگری را ناخوش می‌‏دارند، خواسته‌ها و توقّعات بیشتری دارند.
اگر به آنها چیزی داده شود، کمتر قدردانی می‌‏کنند و اگر دریغ شود دیرتر عذر می‌‏پذیرند و در پیشامدهای ناگوار روزگار ناشکیباترند.
ستون دین و جامعه مسلمانان و نیروی همیشه آماده در برابر دشمنان، در حقیقت همان عموم مردم است. پس باید گرایش تو به آنان باشد.


متن حدیث:

مِن کِتابهِ للأشتَرِ لَمّا وَلاّهُ مِصرَ: ولْیَکُن أحَبَّ الاُمورِ إلَیکَ أوسَطُها فی الحَقِّ، وأعَمُّها فی العَدِل، وأجمَعُها لرِضا الرَّعِیَّةِ؛ فإنَّ سُخطَ العامَّةِ یُجحِفُ برِضا الخاصَّةِ، وإنَّ سُخطَ الخاصَّةِ یُغتَفَرُ مَع رِضا العامَّةَ. ولَیسَ أحَدٌ مِن الرَّعِیَّةِ أثقَلَ علَی الوالِی مَؤونَةً فی الرَّخاء، وأقَلَّ مَعونَةً لَهُ فی البَلاءِ، وأکرَهَ للإنصافِ، وأسألَ بالإلحافِ، وأقَلَّ شُکرا عِندَ الإعطاءِ، وأبَطأ عُذرا عِندَ المَنعِ، وأضعَفَ صَبرا عِندَ مُلِمّاتِ الدَّهرِ، مِن أهلِ الخاصَّةِ. وإنّما عِمادُ الدِّینِ وجِماعُ المُسلمینَ والعُدَّةُ للأعداءِ: العامَّةُ مِن الاُمَّةِ، فلْیَکُنْ صِغوُکَ لَهُم، ومَیلُکَ مَعهم.


"نهج‌البلاغه، نامه ۵۳"

📸 اینفوگرافیک| وضعیت مشارکت در انتخابات مجالس اول تا دهم

تصویر بزرگتر در ادامه مطلب ...

نظر علامه حسن زاده درباره محل مزار حضرت فاطمه(س)

نظر علامه حسن زاده درباره محل مزار حضرت فاطمه(س)

به گزارش الف: در کلمه 345 از جلد سوم کتاب هزار و یک کلمه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی به نکته جالبی درباره محل قبر حضرت فاطمه سلام الله علیها اشاره شده است.

علامه در این کتاب چنین نوشته اند:

"حق این است که قبر حضرت فاطمه بنت رسول الله (صلوات الله علیهما) در مدینه در بقعه رسول الله(ص) و در جوار آن حضرت است. و آن قبری که در بقیع به نام فاطمه شهرت دارد قبر فاطمه بنت اسد مادر امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) است. بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر نیز جواب گرفته اند که (جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است) و صورت لوح آن این است: یا علیم قبر فاطمه زهرا - علیها السلام- مختار دویست نهج البلاغه این است: ومن کلام له (علیه السلام) عند دفن سیده النساءفاطمه علیهاالسلام: السلام علیک یا رسول الله عنی وعن ابنتک النازله فی جوارک... .

به چند سطری که در صحیفه مصادر نهج البلاغه نگاشته ایم، التفات بفرمایید.

چه کسی رزمندگان جبهه مقاومت را «مدافعان حرم» نامید؟

خیلی فکر کردم که اگر بخواهیم از قالب اسلامی کسی یا کسانی را برای دفاع از حرم جذب کنیم، چه نامی برای آنها بگذاریم؟ دیدم پرجاذبه‌ترین نام که می‌شود بر این حرکت جهادی جدید اطلاق کرد، نام «مدافعین حرم» است.

چه کسی رزمندگان جبهه مقاومت را «مدافعان حرم» نامید؟

بعد از شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی برش‌هایی از بیانات و خاطرات شفاهی وی و همرزمان این شهید را برای شناخت مجاهدت‌های این سردار آسمانی در دوران انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و همچنین جبهه‌های مقاومت منتشر می‌شود.

 شهید حاج قاسم سلیمانی در بخشی از خاطراتشان دلیل نامگذاری رزمندگان جبهه‌های مقاومت، به عنوان مدافعین حرم را بیان می‌کند: من وقتی در اول بحران سوریه می‌خواستم این نام را انتخاب کنم، خیلی فکر کردم که اگر بخواهیم از قالب اسلامی کسی یا کسانی را برای دفاع از حرم جذب کنیم، چه نامی برای آنها بگذاریم؟ دیدم پرجاذبه‌ترین نام که می‌شود بر این حرکت جهادی جدید اطلاق کرد، نام «مدافعین حرم» است.

همه‌ی این کسانی که به نام شهدای حرم به شهادت می‌رسند، شهید حرمی‌هایی هستند که حرم سیده زینب (سلام‌الله علیها) هم چون قمری در وسط آن قرار دارد.
حریم بزرگی است، هزاران نفر برای این حریم جان بدهند ارزش دارد. سرور جوانان بهشت حسین ابن علی (صلوات‌الله علیه) برای آن شهید شد.

والله دفاع از حرم حضرت زینب (سلام‌الله علیها)، دفاع از حریم امیرالمؤمنین (صلوات‌الله علیه) در نجف است. والله اگر سوریه به دست اینها ساقط شود، همان طوری که سامرا را با بمب منفجر کردند، همه‌ی مقدسات شیعه را نابود می‌کنند. دفاع از حرم زینب (سلام‌الله علیها)، دفاع از حریم امام رضا (صلوات‌الله علیه) در ایران هم هست، همه‌ی اینها به هم پیوستگی دارد.

دفاع،دفاع عادی نیست، دفاع کوچکی نیست، تصمیم ناقصی نیست، تصمیم کوچکی نیست امام فرمودند: اگر شما در مقابل دین ما بایستید، ما با همه‌ی قدرتمان در مقابل همه‌ی دنیای شما می‌ایستیم.

منبع: کتاب ذوالفقار/ برش‌هایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی.


برچسب‌ها: مدافعان حرم, حاج قاسم سلیمانی

تحلیلِ جامعه‌شناختیِ تشییع سردار سلیمانی

«بزرگ‌ترین بدرقه‌ی جهان»؛ رویش معرفتی جدید در انقلاب

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif حضور ده‌ها میلیونی ملت ایران و سایر ملل مسلمان در بدرقه‌ی چهره‌ی برجسته و بین‌المللی جریان مقاومت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی از جمله رویدادهای بی‌نظیر ملی و فراملی بوده است. رُخدادی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آن تحت عنوان «بزرگ‌ترین بدرقه‌ی جهان» یاد کردند.
این واقعه‌ی تاریخ‌ساز از جنبه‌های مختلفی می‌تواند مورد بحث و تحلیل علمی قرار بگیرد. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر به قلم
آقای دکتر عباسعلی رهبر، استاد علوم سیاسی و عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی این مسئله را از منظر جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار داه است. دکتر رهبر در یادداشت تحلیلی خود با نگاه جامعه‌شناسی معرفت این رویداد رو تحلیل کرده‌اند.
 

*  در جامعه‌‌شناسی معرفت، ارتباط بین جامعه و معرفت مورد توجه قرار می‌گیرد. جامعه‌شناسی معرفت دانشی هست که موضوع آن بررسی روابط و پیوندهای میان انواع زندگی اجتماعی و اقسام معرفت است و عوامل اجتماعی تعیین‌کننده‌ی معرفت‌های انسانی مورد توجه می باشد. نکته‌ی مهم در جامعه‌شناسی معرفت نسبت بین ساخت و معرفت است. در جامعه‌شناسی معرفت، مجموعه‌هایی از اندیشه و معرفت مثل نظام‌های اخلاقی و سیاسی از زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه که در آن پرورانده شدند، متأثر می‌گردد و این زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی بسیار مؤثرند.

بعد از ذکر این مقدمه باید گفت که شهید حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان شهید بین‌المللی مقاومت را باید در زمینه‌ی اجتماعیِ جهادگونه‌ی ایشان در هشت سال دفاع مقدس و حضور در جبهه‌های حق علیه باطل دید. آن زمینه‌ها و اطاعت‌پذیری و ولایت‌پذیریِ بصیرت‌مدار همراه با اخلاص و تعقّل‌شان، ایشان را در یک فضای مؤثری قرار می‌دهد که ما آن را در قالب شهید مقاومت می‌توانیم ببینیم. نکته‌ای که در اینجا باید به آن دقت کرد، این هست که فرد از درون جامعه زائیده‌ می‌شود، در واقع از درون جامعه است که افراد تولید می‌شوند و این فردیت افراد را شکل می‌دهد.

اما اتفاق خیلی عجیب در خصوص این شهید بزرگوار این بود که ما بعد از رحلت حضرت امام رحمه‌اللّه‌علیه و آن تشییع بیش از ده میلیون نفری، بار دیگر شاهد حضور چند ده میلیونی مردم در سرتاسر ایران به خصوص در شهرهای مختلفی چون تهران، مشهد، قم و کرمان بودیم. این قالب یک قالب منحصر به فردی بود که فضای لازم را برای ایجاد یک رستاخیز و یک فصل تازه در جامعه‌ی ما نوید داد. اما چگونه می‌‌توانیم کنش‌گری مردم و نوع نگاه تکریمانه‌ی رهبر معظم انقلاب را به جریان تشییع شهید بین‌المللی مقاومت بفهمیم؟

می‌توان با دو منطق به این رویداد نگاه کرد. یکی منطق بیرونی است و دیگری تفهم و منطق درونی است. ما به‌جای تحلیل‌های نادرست، بهتر است که در درون مردم غوطه‌ور بشویم و از درون ذهن مردم به واسطه‌ی مشارکت با مردم این تشییع را همراهی کنیم. به‌جای اینکه منطق بیرونی داشته باشیم، لازم است که از منطق درونی به ابعاد حضور و مشارکت جمعی مردم توجه کنیم تا بتوانیم پیش‌داوری‌ها و پیش‌ذهنی‌های خودمان را اثر ندهیم و تحلیل مناسب و منطقی‌ای داشته باشیم. یک نکته هم درباره‌ی ذهنیت عقیم و ابتر جریان همیشه مخالف‌ نظام جمهوری اسلامی هست که می‌گویند مردم دارند از نظام جدا می‌شوند، و حضور مردم دارد کمرنگ‌تر می‌شود، اما ناگهان اتفاق و معجزه‌ای در  چهل سالگی انقلاب اسلامی می‌افتد که حضور مردم را بسیار پُررنگ می‌کند و همه‌ی تحلیل‌های تحلیل‌گران سطحی را  بر باد میدهد و این نکته‌ی مهمی است که نباید از آن غافل شد. سطحی‌نگران به واسطه‌ی پیش‌داوری خود، به دنبال این هستند که نوعی فاصله بین ملت و نظام را نشان دهند در حالی که نگاه عمیق به موضوع و استفاده از متدولوژی جامعه‌شناسی معرفت موضوع را به‌گونه‌ای دیگر را نشان می‌دهد.

درواقع تفهم حضور مردم در بدرقه‌ی ملی و فراملی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، نشان‌دهنده‌ی مؤلفه‌های گوناگونی هست که می‌توانیم آنها در قالب یک ارتباط منطقی و به شکل یک مثلث شامل ارتباط بین مردم، نظام سیاسی و شهید حاج قاسم سلیمانی ترسیم کنیم. خیلی جالب است که سردار سلیمانی وقتی از سیدحسن نصراللّه صحبت می‌کند، به حالت ولایت‌پذیری او غبطه می‌خورد و رشک می‌برد و مقام ولایت‌پذیری را بحث بسیار مهمی می‌داند که ما نباید آن را نادیده بگیریم. بحث مردم‌گرایی و مردم‌مداری هم بسیار مهم هست. تلاشِ شبانه‌روزی کسی که  از آسایش و آرامش خود می‌گذرد و به آن طرف مرزها برای صیانت از مرزهای ملی و فراملی دینی و هویتی ما می‌رود را هم نباید نادیده بگیریم.


نکته‌ی دیگر اینکه شهید سلیمانی به‌عنوان اسطوره‌ی فتوت، اسطوره‌ی شجاعت، اسطوره‌ی مسلمان ایرانی از درون همین مردم برخواسته، و از آسمان‌ها نیامده، و از تاریخ گذشته نیست، بلکه از حال هست. از درون منطقِ انقلاب اسلامی هست. منطقی که شهادت، ایثار، استواری، مقاومت را در خودش دارد. منطقی که معرفت مقدم بر عملش هست. منطقی که به وجود راهنما و رهبریِ حکیمانه اعتقادی جدی دارد. و درواقع در بستر همین معرفتِ انقلاب اسلامی هست که انواع و اقسام نهال‌های مقدس و پاک مثل حاج قاسم رشد پیدا می‌کنند و در هنگام محصول‌دهی آنها، مردم به‌شدت و به‌حدّت و با یک نگاه بسیار واقع‌بینانه این محصول را نگاه می‌کنند و از ثمرات آن برای تحکیم آینده‌ی خودشان استفاده می‌کنند. از این جهت است که مردم و نظام سیاسی نهال مبارک انقلاب اسلامی را با خون اینها دوباره آبیاری می‌کنند.

ما وقتی از معرفت صحبت می‌کنیم، منظور معرفتی است که از درون مردم و از درون نظام برخواسته و معرفتی است که توأم با باورمندی، توأم با توجیهات منطقی و توأم با صدق است. البته به این معنا هم نیست که مردم از همه‌ی اتفاقاتِ در کشور راضی هستند، بلکه مشکلات و عصبانیت‌هایی هم دارند، اما اتفاقی که می‌افتد این هست که نقص در کارآمدی که در کشور وجود دارد به نوعی نقص در اعتماد سیاسی ایجاد می‌کند اما اعتماد سیاسی مردم به نظام و ساختار سیاسی بسیار بالاتر از اعتماد به کارگزاران و نهادهای سیاسی در طول این چهل سال شده است. یک ترابط خاصی را بین مردم و نظام سیاسی و شهدا می‌بینیم و تجلّی آن را می‌توانیم در نوع نگاه به تشییع حاج قاسم و ارتباطی که با مردم و نظام سیاسی پیدا می‌کند در نظر بگیریم.

در تشییع و بدرقه‌ی سردار ملی، معرفت به واقعیت و رستگاری و فوز عظیم تبدیل گردید و جنس معرفت از علم و فرهنگ پررنگ‌تر شد و ما حضور میلیون‌ها عزادار ایرانی و صدها هزار نفر عزادار غیرایرانی را می‌بینیم که چگونه از حاج قاسم سلیمانی به‌عنوان شهید بین‌المللی مقاومت و فرد حماسه‌ساز تاریخ ایران و جهان اسلام به نیکی یاد می‌کنند به گونه‌ای که این نقطه‌ی وصلی برای مردمان آزاده می‌شود. تجلّی حضور قلبی و روحانی مردم در تجلیل و تکریم از حاج قاسم و توجه به نقطه‌ی اتصال مردم با حقیقتِ شعارهای انقلاب اسلامی را می‌توانیم رویش معرفتی جدید نسبت به فصل تازه‌ی انقلاب اسلامی بدانیم. مردم هر جا دیدند که شعارهای انقلاب اسلامی همراه با عمل پُررنگ هست به همانجا توجه پیدا می‌کنند. شعارهایی که عملیاتی، عینی و عملی هست و لقلقه‌ی زبان نیست. شعارهایی که استقلال و مقاومت و ایثار و مردم‌مداری را مورد توجه قرار می‌دهند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند بحث حاج قاسم یک بحث بسیار مهمی هست که باید آن را در قالب یک مکتب دید. ما حاج قاسم را باید در چهارچوب مکتبِ امام خمینی (ره) و منطق انقلاب اسلامی فهم کنیم. حتی نه یک بار فهم بلکه به صورت هرمونوتیک مضاعف آن را بفهمیم و این فهم مضاعف می‌تواند بعد از چهل سال با همه‌ی مشکلات و کژکارآمدی‌های مدیریتی، با این همه تهاجم مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تحریم‌های بین‌المللی، دوباره انقلابی دیگر در ایران را آغاز کند و آن انقلاب قلب‌ها و دل‌ها نسبت به تکریم خطّ جریان اصیل انقلاب اسلامی هست که رفاه، امنیت، آزادی و استقلال را مورد توجه قرار می‌دهد.

زبان مردم هم در این تشییع بر اساس جامعه‌شناسی معرفت، زبان کردار، زبان گفتار، زبان عمل، زبان عامل بودن و مقاومت بصیرانه‌ی حاج قاسم بود. زبانی که در عین حال که عاقلانه هست و هزینه فایده‌ی سیستمی را نگاه می‌کند، در عین حال یک قدم از اصول خودش عقب‌نشینی نخواهد کرد. و این نکته را باید دقت کرد که زبان مردم با زبان حاج قاسم، زبان هم سویی با قانون اساسی و مصالحه هست. زبان یکدلی، وحدت، سپاس و شکرگذاری هست. همان‌گونه که رهبر معظم انقلاب فرمودند زبان صبر و شکرگذاری برای مردم تشییع‌کننده هست. همین زبانی که حاج قاسم به انواع مختلف در اقسام شرایط زندگی اجتماعی و سیاسی خودشان داشتند و ما نباید این نکته را فراموش کنیم.

در پایان به چند نکته باید دقت کنیم. بر اساس نشانه‌شناسی و جامعه‌شناسی معرفت می‌توانیم بگوییم که تشییع شهدای مقاومت ثابت کرد که اکثریت ملت طرفدار نظام جمهوری اسلامی ایران هستند که بعد از چهل سال دوباره خوانش عملی و عینی شعارهای انقلاب اسلامی را دیدند و تایید کردند. همان اکثریتی که انقلاب اسلامی را تأیید و قبول کردند، همان اکثریت هم حاج قاسم را تکریم و تعظیم کردند و او را به‌عنوان یک ابرمرد جهادگر مورد توجه قرار دادند. البته اقلیت ناهمراه هم همیشه بوده و هستند، همان اقلیتی که اول انقلاب همراهی نکردند و به‌دنبال پناه گرفتن از غرب و اشرافیت ناسالم هستند.

نکته‌ی بعدی، درواقع تشییع حاج قاسم سلیمانی، این سردار بزرگ و عزیز ثابت کرد که با وجود مشکلات، با وجود عصبانی بودن مردم، با وجود مسائل و تنگناهای مختلف، اما مردم با حفظ هویت ایرانی- اسلامی به‌دنبال رویش‌های اصیل استقلال و آزادی هستند. هر جا رویشی باشد، و آن رویش را ببینند، هر جا ثمرات عملی و عینی استقلال، آزادی و انسانیت و بندگی را ببینند، همان جا حضور پیدا می‌کنند. مردم ثابت کردند که نه‌ تنها به آخر خط نرسیده‌اند، بلکه دوباره سرخط هستند و باید انقلاب اسلامی را دوباره و متناسب با مکتب امام(ره) و رهبر معظم انقلاب برای حفظ ارزش‌ها و اصول‌ها خوانش کرد.

تشییع پیکر مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد که مردم همیشه جلوتر از روشنفکران مخالف و مخالفین عافیت‌طلب هستند. مردم دارای بصیرت و بینش سیاسیِ مستحکمی هستند که می‌توانند سره را از ناسره تشخیص دهند. تشییع و بدرقه‌ی ملی و فراملی حاج قاسم نشان داد که فصل تازه‌ای در سیاست دینی و مردم‌سالاری دینی جامعه‌ی ما ایجاد شده و این فصل نوین را که رهبر معظم انقلاب از آن به «ایام‌اللّه» یاد کردند باید به فال نیک بگیریم. و این حجتی برای همه‌ی کارگزاران، حوزویان، دانشگاهیان، روشنفکران، مدیران و تمامی مقامات است که مردم حجت را تمام کردند و مردم گفتند که ما اگر اخلاص، مبارزه، جهاد، مجاهدت و تلاش صادقانه را ببینیم حتماً تعظیم خواهیم کرد و مورد توجه و سپاس ما قرار می‌گیرد.

و نکته‌ی آخر اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای تشییع حاج قاسم بار دیگر ثابت کرد که رأی اکثریت را دارد و کماکان دارای سرشتِ حیات سیاسی مناسبی است و می‌تواند اکثریت را به خودش جلب کند. البته  این اکثریت به دنبال از بین بردن حقوق  قانونی و حقوق مدنی اقلیت نیست. به امید آنکه مسئولین و مدیران و دانشگاهیان و حوزویان و همچنین اهالی اقتصاد و فرهنگ شکرگذار عملی و عینی این نگاه مردم باشند و با عقلانیت و معنویت و عدالت‌محوری بتوانند وظایف خودشان را با خالصانه انجام دهند.

شهید آوینی: پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.

شهید آوینی: حواسمان هست یا نه؟! اگر "شهید" نشویم باید "بمیریم"!راه سومی وجود ندارد! پس برای یکدیگر دعا کنیم تا در زمره ی شهیدان و گمنامان درآئیم.