چکیدۀ کتاب «فتح خون»، اثر ماندگار شهید آوینی
کتاب فتح خون؛ اثر فوق العادۀ سیدشهیدان اهل قلم؛ شهید سید مرتضی آوینی را باید خواند و درباره تک تک جملات آن اندیشه کرد. قطعاً تلخیص این اثر گرانقدر هر چقدر هم با وسواس باشد بازهم ناقص خواهد بود، چه اینکه جملات و سطر به سطر این کتاب دارای پیوستگی معنایی بسیار ظریفی است و گزینش بخش از آن قطعاً از ارزش معنایی مطلب خواهد کاست. از این رو در آستانه عاشورای حسینی و صرفاً به منظور معرفی این کتاب به علاقمندان و همچنین در راستای ترغیب مخاطبان عزیز به مطالعۀ این کتاب گرانقدر، گزیده هایی از آن را برای شما عزیزان تهیه کرده ایم. امید است مورد عنایت سیدالشهدا و شهدای از صدر اسلام تا کتون واقع شویم.
راز دلداگی جوانان به انقلاب و اسلام در این جمله زیبای سید شهیدان اهل قلم نهفته است که:
« جبهه های حق مجلای نوری است که همه پروانه ها را به خود می کشد و چه کند آن نوجوان اگر پروانه ی عاشقی در درون خود دارد؟»
کافی است که پروانه عاشقی درون خود داشته باشی، آنگاه مجلای نور شما را به سوی خود فرا خواهد خواند ...
گزیده هایی از کتاب فتح خون شهید آوینی
کتاب فتح خون؛ اثر فوق العادۀ سیدشهیدان اهل قلم؛ شهید سید مرتضی آوینی را باید خواند و درباره تک تک جملات آن اندیشه کرد. قطعاً تلخیص این اثر گرانقدر هر چقدر هم با وسواس باشد بازهم ناقص خواهد بود، چه اینکه جملات و سطر به سطر این کتاب دارای پیوستگی معنایی بسیار ظریفی است و گزینش بخش از آن قطعاً از ارزش معنایی مطلب خواهد کاست. از این رو در آستانه ماه محرم صرفاً به منظور معرفی این کتاب به علاقمندان و همچنین در راستای ترغیب مخاطبان عزیز به مطالعۀ این کتاب گرانقدر، گزیده هایی از آن را برای شما عزیزان تهیه کرده ایم. امید است مورد عنایت سیدالشهدا و شهدای از صدر اسلام تا کتون واقع شویم.
درباره شهید سید مرتضی آوینی
شهید آوینی خودش را چنین روایت می کند: تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف می زنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفته ام.موسیقی کلاسیک گوش دادهام. ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و کتاب انسان تک ساختی هربرت مارکوزه را - بی آنکه آن زمان خوانده باشمش- طوری دست گرفتهام که دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند عجب، فلانی چه کتابهایی میخواند، معلوم است که خیلی میفهمد. اما خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده که ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقا بپذیرم که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نمیشود و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمیآید. باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و نزد خویش نیز خواهد یافت... ادامه مطلب ...