مفهوم، ساختار و نحوه طراحی مبانی و چارچوب نظری
... طرح نموداری چارچوب نظری خود را ترسیم نمایید. در این نمودار، می بایست متغیرهای مستقل، واسط، تعدیل گر، کنترل، و وابسته و جهت های ارتباط آن ها مشخص گردد. برای این منظور، ما می بایست نام متغیرها را نوشته و فلشی را از هر متغیر که فکر می کنیم اثر گذار است به سمت هر متغیری که فکر می کنیم اثر پذیر است، بکشیم...
اسملسر نظریه ای تحت عنوان «شرایط پیدایش جنبشهای اجتماعی» پیش مینهد و برای آن شش مرحله تعیین میکند. مدل اسملسر، برای تحلیل مراحل متوالی پیدایش و توسعه جنبشهای اجتماعی سودمند است. به نظر اسملسر، میتوان هر یک از مراحل متوالی را به عنوان ارزش افزون شونده برای نتیجه کلی در نظر گرفت و در واقع هر مرحله شرط وقوع مراحل بعدی است...
آزمون t برای تعیین اختلاف معناداری میانگین یک گروه با یک مقدار پیش فرض و یا میانگین های دو گروه به کار می روند. این تعاریف را شاید در بسیاری از کتاب ها دیده باشید اما فارغ از تعریف های آماری که با اصطلاحات بسیار سخت آغاز می شود با مثالی این آزمون را برای شما بهتر توضیح می دهیم.
فرض کنید معلمی می خواهد نمرات دانش آموزان را در دو ترم تحصیلی و یا نمرات دانش آموزان دو کلاس را با هم مقایسه کند، آنگاه می تواند از آزمون های t استفاده کند. همچنین معلم می تواند تاثیر کلاس های تقویتی را بر نمرات دانش آموزان بسنجد.برای انجام آزمون های t برخی فرضیات مشترک و کلی وجود دارند که به صورت زیر است:
منابع شایستگی رهبری و مدیریت
نظریه قوی سیاه
نظریه قوی سیاه، استعارهای است که به اثرات شدید ناشی از برخی از رویدادهای غیرقابلپیشبینی و نادر و همچنین تمایل انسان به یافتن توضیحاتی ساده و دم دستی برای این رویدادها میپردازد. این نظریه در سال ۲۰۰۷ توسط نسیم نقولا طالب در کتابی تحت عنوان کتاب قوی سیاه مطرح شد. نسیم طالب در این کتاب اشاره به رخدادهای بسیار نادر و مهمی دارد که بهطور معمول کسی انتظار وقوع آنها را ندارد.
ریشه : قوی سیاه استعارهای است از پیشامدهایی که مشاهده آنها شگفتانگیز و بسیار نادر است و چون کسی به طور معمول انتظار وقوع آنها را ندارد وقتی اتفاق میافتند تودههای مردمی در توجیه دلایل وقوع چنین پدیدههایی گاه به استدلال غیرعقلانی و حتی خرافی روی میآورند. فارغ از اندیشه تودهها، در توجیه علت و عواقب این پدیدهها معمولاً بین روشنفکران و خردگرایان نیز هنگامهای از اختلاف نظر و کشمکشهایی پدید میآید که ممکن است دههها و سدهها به نتیجهگیری صحیحی نینجامد.
وجه تسمیه این پدیده ریشه در فرهنگ غرب دارد که قوی سفید را پرندهای سفید و مظهر پاکی تصور میکردند و از آنجایی که عامّه مردم قوی سیاه ندیده بودند وجود آن را مظهر شیطان و نماد شرّ و جادوگری میپنداشتند. با کشف قاره استرالیا، مهاجرینی که به این سرزمین هزاران ساله پای گذاشتند در کمال شگفتی در جنوب این قاره با دستههایی پرشمار از قوی سیاه مواجه شدند که بین آنها فقط قوی سفید مایه تعجب بود. آنها این نوع قو را با خود به اروپا بردند و به تدریج باور قوی سیاه لااقل به عنوان مظهر شرّ و ناپاکی در تخیل مردم رنگ باخت.
حال این اسطوره در بحث احتمال و آمار چه تعبیری دارد: استعاره قوی سیاه برای نخستین بار توسط نسیم طالب در قوی سیاه (کتاب) برای پدیدههایی با سه ویژگی زیر به کار گرفته شد:
1. پیشامدهایی به شدّت نادر، غیرقابل پیشبینی و بسیار دورتر از میانگین با احتمال وقوعی بسیار ناچیز ولی بسیار جنجالی و تأثیرگذار. (مثل اعلام یافتن انسان تکاملیافته با قد ۵ سانتیمتر).
2. پیامدهای وقوع چنین پیشامدهایی نادر و اثرگذار (consequences) به کل غیرقابل پیشبینی است. بدین معنی که حتی اگر بتوانید احتمال وقوع چنین رخدادهایی را در مقادیر بسیار ناچیز تخمین بزنید هرگز قادر نخواهید بود پیامدها و عواقب ناشی از وقوعِ آنها را در یک ساختار منظم علّت و معلولی پیشبینی کنید.
3. احتمال وقوع پایین و عدم مشاهده آنها در شرایط طبیعی باعث میشود که عوام در مورد آنها دچار پیشداوریهای خرافی، غیرمنصفانه و غیرمنطقی شوند. این رده از پدیدهها در طول تاریخ تأثیر بسیار شگرفی بر جوامع بشری و نحوه زندگی آنها گذاشته است. برای مثال قبائلی بدوی، زلزله را خشم خدایان تلقی و برای فرونشاندن این خشم انسان قربانی میکردند.
نسیم طالب رخدادهای «جنگ جهانی اوّل»، «فروپاشی شوروی سابق»، «ابداع و ظهور وب» و «حمله سپتامبر ۲۰۰۱ به برجهای دوقلو» را در رده رخدادهای قوی سیاه قرار داده است.
اگر خواستید در مورد رخدادی قضاوت کنید و آن را پدیدۀ قوی سیاه بنامید باید آن رخداد با ویژگیهای زیر مشاهده شود:
1. از منظر مشاهدهگرهای متعدد(تقریباً کلّ جامعة آماری) آن رخداد شگفتانگیز و نامحتمل باشد.
2. حدوث آن رخداد پیامدهای بسیار عظیم و غیرقابلپیشبینی به جا بگذارد.
3. با ثبت مشاهده وقوع، دلایل حدوثِ آن در بستری عقلانی و منطقی قابلتوجیه باشد و بتوان برای کاهش پیامدهای آن در رخدادهای بعدی (هرچند بسیار دور و بعید) برنامهریزی کرد.
یکی از پرسشهای اصلی در حوزه شبکهها و سیستمهای کامپیوتری این است: چه پدیدههایی در دنیای شبکهها و سیستمهای کامپیوتری میتواند در رده پدیدههای قوی سیاه دستهبندی شود و برای مدیریت بحران ناشی از وقوع این پدیدهها باید چه سیاستی را در پیش گرفت و چقدر هزینه کرد؟ فروپاشی کل زیرساخت اینترنت آیا میتواند به مثابه جنگ جهانی سوم تلقی شود؟ بیتردید همین خواهد بود! ولی افزون بر این موضوعات کلان، موضوعات فنیتر و جزییتری از ساختار سیستمهای عامل، نرمافزارها و سختافزارهای جهانشمول و مسائلی از این نوع هستند که میتوانند در رده پدیدههای قوی سیاه قرار بگیرند. / ویکیپدیا
در طول تاریخ شاهد اتفاقهای بیشماری بودهایم که تا پیش از وقوع؛ قابل پیشبینی نبودهاند و پس از اتفاق افتادن، اثرات زیاد و گاهی جبرانناپذیری را بر بدنه پروژهها وارد کردهاند. از جمله این موارد میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده: در میان تمام موضوعاتی که در فضای گفتمانی جهانیشدن مطرح هستند، موضوع حکمرانی جهانی و مدیریت فرآیند جهانی شدن از اهمیت بیشتری برخوردار است. در واقع حل مسائل مختلف حوزهی جهانی شدن در گرو رویکردهای کلان حکمرانی جهانی است. به علاوه عده ای از محققان قائل به هدایت و مدیریت فرآیند جهانی شدن هستند. این عده اصطلاح جهانی سازی را بیشتر مناسب تحولات سالهای اخیر جامعهی جهانی میدانند. بر فرض این نگرش مدیریت پروژهی جهانی سازی مهمترین مسئله برای کشورها و ملّتها به شمار می رود. چه اینکه در صورت صحت این نگرش جهان در آینده آنگونه خواهد بود که مدیران این پروژهی عظیم میخواهند. این موضوع دارای جنبه های مختلف اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی است. چندبعدی بودن و غیرکمّی بودن این موضوع موجب پیچیدگی آن شده است.
حکمرانی جهانی نیز به عنوان مهمترین موضوع جهانی شدن از سیرتاریخی برخوردار بوده و در دوره های مختلف کاملتر شده است. جهانی شدن به سمت یک فرهنگ واحد پیش نمی رود. علیرغم اینکه در جنبه های بسیار زیادی از فرهنگ و رفتار اجتماعی همگرایی و اشتراک نظر در سطح جهان مشاهده می شود ولی بروز اندیشه های مخالف نه تنها کمتر نشده که قدرتمندتر از گذشته نیز ادامه دارد. این تشتت فرهنگی در عرصهی حکمرانی جهانی نیز وجود دارد و نظام حاکمیتی جهانی باید آن را در نظر بگیرد.
نظام مشارکت کنترل شدهی فعلی در سطح جهانی نتیجهی تطورات تاریخی از امپراتوریهای بزرگ و بعد از آن استعمارگری و بعد از آن بلوک بندی جهانی است. گذر زمان و انباشت تجربیات بشر در حوزهی حکومتداری شکل خاصی از حکومت در سطح جهان را ایجاب میکند که از آن به مشارکت کنترل شده یاد میکنند. در این حالت حاکمان اصلی جهانی با استفاده از ابزارهای مختلف تلاش می کنند افکار عمومی جهانی و کشورهای ضعیفتر را به خواسته های خود متمایل سازند و این یعنی مشارکت کنترل شده در حکمرانی جهانی. در این رابطه مؤلفه های حکمرانی جهانی مطرح است که شامل سه مؤلفهی اصلی قدرت یعنی قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و امنیتی و قدرت ایدئولوژیک می شود. اما اعمال حاکمیت در سطح جهان نیازمند ابزارهای کارآمد است. در این رابطه سه دسته ابزار کلی اعمال حاکمیت وجود دارد که عبارتند از: سازمانها و نهادهای بین المللی، رسانه های ارتباط جمعی و متغیرهای ژئوپلتیک.
فایل پی دی اف مقاله
واژه «راهبرد»، گسست معرفتی در معنای استراتژی
یکی از مفاهیمی که در تب واژهگزینی دچار تحول معنایی شده و درونمایه خود را از دست داده واژه «استراتژی» است که در دو دهه اخیر در ادبیات سیاسی ایران گاه و بیگاه به صورت راهبرد ترجمه یا استفاده میشود. مشخص نیست نخستینبار چه کسی دست به چنین خلاقیتی زد؟
اما حقیقت این است که استراتژی از واژه «استراتژُم» یونانی به معنای مکر و نیرنگ نظامی-سیاسی اخد شده و ریشه واژه استراتژی در واقع از حیله و فریب میآید. معنایی که کلاوزویتس (استراتژیست پروسی و بزرگترین شارح هنر جنگ) در کتاب خود نیز بر آن تأکید دارد. مطالعه آثار سان تزو نیز همین معنا را تأیید میکند
هنگامی که کلمه «راهبرد» را میگوییم و از آن استراتژی را اراده میکنیم بهتدریج عمق معنایی استراتژی با کلمه راهبرد عوض میشود و بهجای استراتژی، سراغ «راهنمایی» یا در نهایت «فرماندهی» حرکت میکنیم. توصیه یا راهنمایی، پیشنهادی غیرالزامآور است اما استراتژی طرحی قاطع فارغ از ارزش داوری، ایدئولوژی یا هنجارهای احساسی و مبتنی بر واقعیتهای زمینی (رئالپلیتیک) است.همین انحراف در معنا موجب میشود ادراک درستی از برنامهریزی رقبا و دشمن نیز نداشته باشیم و فراموش کنیم که آنها براساس «فریب و نیرنگ» و همچنین اصل غافلگیری که بخشی از ارکان استراتژی است طرحریزی میکنند.
تا وقتی که استراتژی را بهصورت راهبرد بفهمیم، امکان درک استراتژیک نخواهیم داشت و خللی اساسی در دریافت استراتژیکی ما حاصل خواهد شد.... متن کامل در ادامه مطلب
نحوه نوشتن تعریف عملیاتی در پروپزال
به طور کلی هر لفظ، اصطلاح یا واژه ای که در فرضیه یا چارچوب نظری تحقیق بکار می رود باید به طور دقیق، به گونه ای تعریف شود که هر خواننده ای بدون ابهام بتواند دریافت درستی از پژوهش و گزاره های علمی شما داشته باشد.
با توجه به اهمیت فوق العاده مسائل اندازه گیری متغیر های تحقیق، برای پژوهشگران این موضوع بسیار اهمیت دارد که مطالعه خود را بر حسب روشی که متغیر مزبور بر پایه ی آن اندازه گیری می شود دقیقا تعریف کنند. به بیان دیگر، پژوهشگر باید بتواند از متغیر مورد مطالعه خود در گزاره های تحقیق یک تعریف عملیاتی ارائه نماید. تعریف عملیاتی به خواننده پژوهش شما این امکان را می دهد که درباره اعتبار و روایی متغیر مورد نظر شما داوری کند. یعنی داوری کند که آیا روش اندازه گیری شما دقیقا متغیر مورد نظر را می سنجد یا خیر؟(مرادی، 1395)
دانشجویان نباید تعریف عملیاتی را با تعریف مفهومی یا همان نهادی اشتباه بگیرند. در تعریف نهادی مفاهیم را با استفاده از مفاهیم دیگر تعریف می کنند.. این نوع تعریف تقریبا همان کار فرهنگ لغات را انجام می دهند. مثلا تعریف مفهومی یا نهادی هوش به صورت ذکاوت و تیزی ذهن و یا توانایی تفکر انتزاعی تعریف می شود. می بینیم که واژه های دیگر مفهومی این مفهوم را مورد تعریف قرار می دهند. تعاریف مفهومی شامل اصطلاحات ابتدایی و استنتاجی است که نه درست و نه نادرست است.(هومن، 1389) اما در تعریف عملیاتی یک مفهوم یا همان متغیر را به صورت اعمال و اموری تعریف می کنیم که در مطالعه به عنوان معرف و معادل آن مشخص می شوند. این گونه تعاریف می گوید، برای آن که متغیر را اندازه بگیریم ابتدا باید چه کاری را انجام بدهیم و چه چیزی را مشاهده بکنیم. یعنی معنای یک مفهوم به گونه کامل و جامع از طریق تعریف عملی آن مشخص می شود. مثلا همان مفهوم هوش را در نظر بگیریم که بر پایه این تعریف باید مشخص کنیم که اساسا چه رفتار هایی معرف عمل هوشمندانه و چه رفتار هایی معرف عمل غیر هوشمندانه است.
مسلما این نوع تعریف دربرگیرنده یکسری تست برای هوش و نتایج حاصل از آن برای نمره دهی آن است. همچنین باید بیان شود که این تست با چه دستورالعملی باید اجرا شود.
پس از دانشجویان و محققین عزیز درخواست می شود به تمام نکات گفته شده در تعریف عملیاتی دقت کرده و تنها درگیر این اشتباه رایج نباشند که بسیاری در پژوهش خود تعریف عملیاتی را با منبع دادن به پرسشنامه ای که از آن استفاده می کنند محدود می نمایند. همچنین باید بیان کرد که یک تعریف عملیاتی منحصر به فرد برای یک متغیر وجود ندارد و موضوع پژوهش،جامعه و نمونه آماری و حتی مدل پژوهش می تواند تعریف عملیاتی متفاوت و متناسب با آن را به دنبال داشته باشد. زیرا تعاریف عملی تنها جنبه ها و معانی محدودی را برای سازه ها به دست می دهد و بیانگر همه معنای آن متغیر ها نیستند(مرادی، 1395)
منبع: آکادمی تجربه و تحلیل آماری ایران
فرایند تحليل محتواي كيفی
فرآيند تحليل محتواي كيفي اغلب در طول مراحل اوليه جمعآوري دادهها شروع ميشود. اين درگيري اوليه در مرحله تحليلي به شما كمك ميكند كه مابين تكوين مفاهيم جمعآوري دادهها به عقب و جلو حركت كنيد...
روش نقد پایان نامه و رساله های علمی
تا زمانی که پژوهشگر نداند درباره یک موضوع «چه چیزهایی میتوان پرسید؟» و این موضوع را «چگونه و با چه شیوههایی میتوان پژوهش کرد؟»، رصد شکاف دانشی موجود در پژوهشها و طرح ادعای پژوهش دال بر ناکافی بودن دانش موجود و بیان علمی و منطقی مسئله تقریبا غیرممکن است. برای پاسخ به این پرسشها پژوهشگر باید بر مبانی نظری پژوهش خود تسلط داشته باشد. مبانی نظری پژوهش به دو بخش قابل تقسیمبندی است...
استراتژی چیست؟ تعاریف، اهمیت و رویکردها (ساده و کاربردی)
پایان سکون و روزمرگی، آغاز استراتژی است. استراتژی، روش مواجه شدن با آینده یا ساختن آن است. در این نوشتار تعاریف استراتژی را به همراه الگوهای آن بیان کردهایم. همچنین مراحل و نحوه تدوین و اجرای استراتژی به همراه مثالهایی توضیح داده شده است.
زبان بدن
زبان بدن عبارت است از انواع شکلهای ارتباط غیر کلامی یا رفتاری اشاره میکند که یک فرد از طریق رفتارهای فیزیکی خود، بدون آنکه صحبتی بکند با دیگران قادر است، ارتباط برقرار نماید. این رفتارها میتواند مربوط به وضعیت و حالات بدنی، ژستها، حرکات و اشارات بدنی، جلوههای هیجانی صورت و حرکات چشمها باشد...
ارتیاطات در سازمان ها: ابزار ارتباطی
در تمامی این ابزارها ریزترین موارد نیز حائز اهمیت است. حتی فونتی که در نوشتن و تایپ کردن استفاده میکنیم در انتقال پیام اثر زیادی دارد.