انتخابات یک جهاد عمومی است
همزمان با سالروز قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم استان آذربایجان شرقی، صبح امروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب به شرح ذیل است: من به شما عرض بکنم که انتخابات یک جهاد عمومی است؛ انتخابات مایهی تقویت کشور است؛ انتخابات مایهی آبروی نظام اسلامی است. میبینید تبلیغات آمریکاییها را که چطور میخواهند بین نظام اسلامی و بین مردم فاصله بیندازند؟ زیاد هم کار میکنند، دائم مشغول کارند، به قول خودشان اتاق فکر -به هیئتهای اندیشهورز میگویند اتاق فکر- تشکیل میدهند، مینشینند، فکر میکنند، برنامهریزی میکنند؛ چند دَه نفر، چند صد نفر در بخشهای مختلف، مسئول کار ایران و بحث افکار عمومی ایران هستند که مینشینند فعّالیّت میکنند. هدف فعّالیّت این است که جوان ایرانی را از نظام اسلامی جدا کنند؛ امّا به نتیجه نمیرسند. میبینید در بیستودوّم بهمن چه اتّفاق میافتد، در بزرگداشت شهید عزیزمان سلیمانی چه اتّفاق میافتد! در انتخابات، همین اتّفاق باید بیفتد؛ یعنی ببینند دشمنان که با وجود اصرار آنها برای اینکه مردم را از نظام جدا کنند، مردم به انتخابات اقبال میکنند که این اقبال، آبروی نظام اسلامی است.چشم دوستان و دشمنان هم دوختهی به اینجا است؛ به این هم توجّه داشته باشید. دشمنان میخواهند بدانند که حالا بعد از این همه تلاش و تبلیغات و مشکلات اقتصادیای که در کشور وجود دارد و بدعهدیای که غربیها و اروپاییها با ما کردند و فشارهایی که -به قول خودشان فشار حدّاکثری- آمریکاییها دارند وارد میکنند بالاخره نتیجهاش در مردم چه شده؟ دشمن دارد نگاه میکند و میخواهد این را ببیند. دوستان ما هم در اطراف دنیا با نگرانی نگاه میکنند تا ببینند چه خواهد شد. البتّه هر وقت پیغامی به یک مجموعهای از دوستانمان میدهیم، همیشه بنده میگویم هیچ نگران نباشید، از ملّت ایران نگران نباشید؛ ملّت ایران میداند چه کار دارد میکند، بلد است چه کار بکند و دارد میکند کار خودش را. انتخابات خنثیکنندهی بسیاری از نیّتهای شومی است که آمریکاییها در ذهن دارند، و صهیونیستها در دل دارند علیه کشور؛ انتخابات این نیّتهای شوم را خنثی میکند. این انتخابات بدل فنّ مکر و کید دشمنان ایران است؛ یک نمونهای است از همان حضور بههنگامی که عرض کردیم. عرض کردیم خدا به حضورِ بههنگام ،برکت میدهد؛ مثل حضور بیستونهم بهمن ۵۶ که خدا به آن برکت داد، اینجا هم حضور در پای صندوق انتخابات، به توفیق الهی مایهی برکت خواهد بود. اگر خوب انجام بدهیم کارمان را ،ممکن است تأثیرِ تحوّلآفرین داشته باشد؛، با این کار یک تأثیرِ تحوّلآفرینی در کشور به وجود میآید.ما مکرّر عرض کردیم ایران باید قوی بشود؛ اگر قوی بشود، دشمن مأیوس میشود، توطئههای دشمن در نطفه خفه میشود و به نتیجه نمیرسد؛ این نتیجهی قوی شدن است. یکی از مصادیق قوی شدن همین است که یک مجلس قوی داشته باشیم؛ مجلسی که در مقابل توطئههای دشمن، با وضع قوانین لازم، با هدایت دولتها به سمت مطلوب، بتواند کشور را مصونیّت ببخشد؛ یک مجلس قوی این جوری است. خب هرچه حضور مردم در پای صندوقها بیشتر باشد، مجلس قویتر است. البتّه این یک رُکنش است. یک نکته هم دربارهی یاوهگوییهای اخیر آمریکاییها عرض بکنیم؛ چون اخیراً باز این احمقهای درجهی یک ردیف شدند، به خط شدند و هر کدامشان دائم راجع به ایران و راجع به ملّت ایران و راجع به نظام جمهوری اسلامی و راجع به انتخابات، همین طور یک چیزهایی میگویند. بخشی از این حرفهایی که میزنند به خاطر تأثیرگذاری در انتخابات است؛ میخواهند در انتخابات به هر نحوی که بتوانند تأثیر بگذارند؛ مردم را مأیوس کنند، ناامید کنند از صندوق رأی.بخشی از آن، ناشی از انفعال است؛ بعد از شهادت شهید عزیزمان و این جنایتی که آمریکاییها در فرودگاه بغداد کردند، آنها منفعل شدند؛ یعنی خود رئیسجمهور آمریکا و دوروبریهایش به معنای واقعی کلمه منفعل شدند و فهمیدند کار را حساب نشده انجام دادند؛ هم در دنیا به اینها حمله شد، هم در داخل آمریکا بشدّت به اینها حمله شد که این چه غلطی بود که کردید، هم نتیجهی عکس داد. آمریکاییها میخواستند شهید عزیز ما که تأثیرات بسیار عمیقی در منطقه داشت، از بین برود تا بتوانند مسلط بشوند؛ قضیه بعکس شد؛ این راهپیمایی عظیم مردم عراق در بغداد، حرکت مردم در سوریه، مسائلی که مربوط به حلب و مانند اینها است و بعضی قضایای دیگری که در منطقه هست، درست نقطهی مقابل آن چیزی است که آمریکاییها دنبالش بودند. آمریکاییها منفعلند؛ این یاوهگوییهایی که اخیراً میکنند یک مقداری ناشی از این انفعال است که میخواهند آن را یکجوری جبران کنند.
« ... جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است. امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند. اگر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).
برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه ی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسولالله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.»
«... از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛...فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران،همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح می بایست همانند دفاع از خانه ی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
« عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید. شهیدتان را در خودتان جلوه گر کنید، به طوری که هر کس شما را می بیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بعینه خودِ شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
« نکته ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:چه آنهایی [که]اصلاحطلب خود را می نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره هایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است:
« ... ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرتِ اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است. این شرط خلل ناپذیر میباشد.
نکته دیگر، شناخت به موقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم به موقع و عمل به موقع؛ هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
« ... سربازتان از یک برج دیده بانی، دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کرده اید و زحمت کشیده اید، از بین می رود. این دورهها با همه دورهها متفاوت است. این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی نمی ماند. راه صحیح، حمایت بدون هر گونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولیّ فقیه است. نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند. همه ی شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولیّفقیه است. من با عقل ناقص خود می دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی(ره) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظّم با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان می بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.»
ایران و عربستان نمود عینی دو گفتمان متفاوت از اسلام هستند. ایران برخاسته از گفتمان شیعی و ایدئولوژی حکومتی امام خمینی و عربستان متعلق به گفتمان اسلامِ محافظهکار وهابی است، که «محمدبن سعود» و «محمدبن عبدالوهاب» مؤسس آن هستند.
روابط ایران و عربستان از گذشتهی دور دستخوش تغییرات و دگرگونیهای گوناگونی شده است. دگرگونیهایی انباشته از رقابت، همکاری و یا تضاد، خصومت و وفاق که هر کدام تحلیل و سازهای جداگانه میطلبد. بدیهی است که علل این روابط با تحولات داخلی دو کشور و به خصوص انقلاب ایران رابطهی مستقیم دارد، چرا که انقلاب اسلامی نظم و مناسبات گذشته را بازتعریف کرد و ایران را به یک بازیگر مهم تبدیل کرد.
بدین ترتیب، تغییر ماهیت حکومت ایران بر تحول روابط و مناسبات ایران با کشورهای مختلف به طور عام و عربستان به طور خاص اثرگذار بود. در همین راستا، نوشتار مزبور با تمرکز بر نقش ایدئولوژی انقلاب اسلامی، به بررسی تاریخی فراز و فرودهای روابط دو کشور و علل تقابلها و تعاملهایشان میپردازد...
در آستانهی فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، در سومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی تقریظ حضرت آیتالله خامنهای بر رمان «آن مرد با باران میآید» اثر خانم وجیهه سامانی منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب به این شرح است:
بسمه تعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همهی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسندهی کتاب باید تقدیر و تشکر شود انشاءالله.
مرداد ۹۸
کتاب «آن مرد با باران میآید»
همزمان که چاپ هشتم رمان «آن مرد با باران میآید»، به بازار عرضه شد، متن تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این کتاب نیز انتشار یافت. مخاطب راهبردی این رمان نوجوانان هستندکه با طرح جلدی زیبا، در قطعی مناسب در 217صفحه وارد بازار نشر شده است. از ویژگیهای خوب این کتاب آراست و ویراست مناسب آن است.
چکیدۀ داستان:
محور اصلی رمان، تظاهرات و وقایع ماههای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی است. راوی و شخصیت اصلی این داستان بهزاد نوجوانی سیزدهساله است. پدر بهزاد میوهفروشی محافظهکار است که صیانت از خانوادهاش را در دور نگاهداشتن آنها از وقایع اجتماعی و انقلابی میداند. بهزاد نیز بهدلیل ترسی که از پدرش در دل دارد، از اوضاع و احوال تحولات اجتماعی و انقلابی پیرامون خود بیگانه مانده و تقریباً از همهچیز بیخبر است.
بهروز برادر بهزاد، دانشجویی مبارز و انقلابی است. بهروز بهدلیل اختلاف عقیدهای که با پدر خود بر سر فعالیتهای انقلابی دارد، مرتباً در حال بحث و کشمکش است. بحثها و صحبتهای بهروز با پدرش، بهزاد را بهفکر فرو میبرد. او تحت تأثیر مبارزات و حضور فعال برادرش بهروز و دوستانش سعید و یونس در آن ایام قرار میگیرد و بر اثر اتفاقهایی که برایش میافتد، وارد عرصۀ مبارزات و تظاهرات علیه شاه میشود و برای به پیروزی رساندن انقلاب اقداماتی انجام میدهد و حتی در بین این اتفاقها جان دوست خود را نجات میدهد.
تحلیل داستان:
نویسنده در این رمان توانسته بهخوبی شخصیتپردازی کند؛ بهزاد شخصیتی خاص با بیانی شیرین است که به دل مینشیند و مخاطب میتواند بهراحتی با آن همزادپنداری کند. مخاطب در بخشهای مختلف داستان هیجانزده می شود و بهدلیل کشش زیاد داستان و قلم روان نویسنده، خواندن داستان را پیوسته ادامه میدهد. سامانی توانسته مخاطب را تحت تأثیر دغدغهها و اندوههای پدرانه، مادرانه، خواهرانه و برادرانه قرار دهد.
در این داستان نویسنده بهخوبی توانسته درهمآمیختگی ترس و دلهره با کنجکاوی و شجاعت را نشان دهد. این درهمآمیختگی بهزاد را دچار چالش میکند و این همان مسئلهای است که در روزمرۀ نوجوانان بسیار اتفاق میافتد که در نهایت باید بر این چالشها پیروز شوند. روشی که سامانی برای پیروزی بر این چالشهای درونی ارائه داده این است که نوجوان باید ضعفهای خود را بپذیرد و تلاش نماید تا با اعتماد به نفس و همراهی با انسانهای شجاع و عاقل برترس خود غلبه کند.
استفاده و ترویج مقاومت و ایستادگی در قلم سامانی مشهود است. نویسنده در این داستان با آوردن جملاتی نظیر «حتماً کار این رژیم تمام است»، «حتماً داداش بهروز آزاد میشود»، «حتماً بهناز به مدرسه برمیگردد» و... میکوشد تا تلاش، استقامت، تحمل سختیها و همچنین امیدداشتن را بهعنوان راهی برای رسیدن به عزت و پیروزی معرفی کند. این داستان روایتگر چندین ماه مبارزه پیدرپی، بیداد ستمگریهای رژیم شاه، اعتقاد و استقامت مردم و پیروزی نهایی حق علیه باطل است.
«آن مرد با باران میآید» داستانی شورانگیز و نشاطآور است. این رمان نوجوانانه مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بهگونهای که ممکن است آن را در صحنههای مختلف داستان از مرز گریه تا اوج نشاط پیش ببرد. داستان از این نظر که نویسنده، روش تحمل و صبر در عین شور و نفی کنارهگیری و انزوا را برای موفقیت و پیروزی و غلبه بر چالشهای درونی آموزش میدهد بسیار مفید است. رمان «آن مرد با باران میآید» در سال 91 برگزیدۀ جشنوارۀ داستان انقلاب حوزۀ هنری در حوزۀ نوجوانان شد. همچنین در دومین همایش مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلویها و رونمایی جایزۀ شهید سیدعلی اندرزگو از خانم وجیهه سامانی برای نگارش این رمان تجلیل و تقدیر انجام گرفت.
خواندن این رمان را به همۀ نوجوانها پیشنهاد میشود.
برای خرید این کتاب به اینجا مراجعه کنید.
والفجر، میقات شهید حضرتی!
شهید عزت الله حضرتی، در بین عملیات های والفجر 1 و 2 و در حالی که برای حضور در عملیات والفجر 2 آماده می شد، به شهادت رسید و ارجعی الا ربک راضیه مرضیه شد. نفس مطمئن این شهید برزگوار تنها در جوار حضرت حق آرام می گرفت از این رو در عنفوان جوانی فادخلی فی عبادی شد و به دیدار معبود شتافت،بی تردید بهشت مأوا و جایگاه این شهید و شهیدان انقلاب اسلامی در طول جنگ و بعد از آن است. یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
ضمن گرامیداشت تمام شهدای عزیز به ویژه شهید گرانقدر عزت الله حضرتی، مطلبی کوتاه پیرامون عملیات والفجر 2 و حوادث قبل و بعد از آن ارائه می گردد.
عملیات والفجر 2؛عملیاتی بود که شهید حضرتی و برخی از یارانش، قبل از اجرای آن از سوی منافقان کور دل به شهادت رسیدند.
عملیات والفجر ۲ نخستین عملیات بزرگ ایران در جبهه شمال غرب پس از عملیات محمد رسول الله(ص) بود که با هدف کشاندن جنگ به جبهه شمالغرب انجام می شد، هدف این عملیات؛ انهدام نیروی دشمن ، تجزیه آنها و فتح چندین ارتفاع مهم در منطقه و خارج ساختن شهرهای مرزی از زیر دید و آتش توپخانه عراق بود عملیاتی که پس از اجرای عملیات ناموفق و الفجر مقدماتی در زمستان سال 61 و بعد از آن عملیات والفجر یک که در 20 فروردین سال 62 اجرا شد، انجام آن بسیار ضروری و مهم به نظر می رسید.
اهمیت این عملیات بعد از عدم موفقیت در عملیات های پیشین باعث شد تا فرماندهان سپاه و ارتش با حساسیت بیشتری کارها را دنبال کنند، ار این رو مهم ترین مسأله اى که در این عملیات مورد نظر بود، به کارگیرى نیروى اندک، دادن تلفات کم و جلوگیرى از وارد شدن ضربه اساسى به توان یگان ها و تضمین موفقیت عملیات بود. این حساسیت باعث شد تا نیروها در مکانی به غیر از منطقه عملیات آموزش های لازم را دیده و طی چند مرحله اجرای آموزشی و مانوز عملیات اصلی اجرا گردد. برهمین اساس رزمندگان استان تهران در منطقه برای آموزش و سازماندهی اردو زدند تا برای اجرای عملیات آماده شوند، برای اینکه عملبات لو نرود و نیروها در تیر رس دشمن نباشند آموش در مناطقی دورتر از خط مقدم انجام گرفت. اما نیروهای ضد انقلاب هم بیکار ننشسته بودند، آنها احتمال حمله قریب الوقوع را می دادند، لذا ضمن استفاده از طرفیت های محلی در تلاش برای بدست آوردن اطلاعات عملبات و ارسال آن به دشمن بودند.
دشمن زبون و منافقان کوردل که از هر حزبه ای برای ضربه زدن به انقلاب بهره می گرفتند، طی یک اقدام زبونانه و بزدلانه برخی از رزمندگان اسلام را در شهر بوکان مورد هدف قرار داده و ترور کردند که یکی از این رزمندگان شجاع شهید عزت الله حضرتی بود که در تاریخ 31 خرداد 1362 و یکماه قبل از اجرای عملیات والفجر 2 به فیض شهادت نائل آید.
اما همرزمان شهید حضرتی در 29 تیرماه 1362 عملیات والفجر 2 را که متبرک به خون شهیدان قبل از عملیات بود، آغاز کردند، شرخ عملیات والفجر 2 اینگونه بود، جای شهد عزیز عزت الله حضرتی خالی است ...
شرح عملیاتدر ساعت ۱ بامداد روز 29/4/62 عملیات والفجر ۲ با رمز یا الله آغاز شد. قسمتى از نیروهاى خودى ۲۴ ساعت قبل از آغاز تک، به منظور دور زدن دشمن، از خط عزیمت خود حرکت نمودند و پس از ۲ ساعت راهپیمایى موفق شدند خود را به مناطق تعیین شده رسانده، براى شروع عملیات اعلام آمادگى کنند.به رغم این که نیروها پس از ۲ ساعت تأخیر در تمامى محورها، با دشمن درگیر شدند، لیکن پیشروى قابل توجهى صورت گرفت. اما از آن جا که دشمن بر ارتفاعات سرکوب منطقه تسلط داشت، آتش شدید توپخانه اش عملاً مانع از تکمیل و دستیابى به تمامى اهداف عملیات شد، به طورى که همچنان ارتفاعات کینگ،۲۵۱۹ بردسر و دربند را در اختیار داشت.در ادامه عملیات در صبح روز 3/5/62 روستاى رایات به دست نیروهاى خودى تصرف شد و ضمن محاصره چند روستاى دیگر، گمرک جاده پیرانشهر-حاج عمران آزاد گردید. همچنین پس از آن که نیروهاى خودى بر قسمتى از ارتفاعات ۲۵۱۹ تسلط یافتند، دشمن طى دو نوبت به ارتفاعات یاد شده پاتک نمود که در نوبت اول مجبور به عقب نشینى شد و در نوبت دوم توانست بر قسمتى از آن تسلط یابد. اما پس از آن که هوانیروز امکان یافت که نیروهاى خودى را تدارک کند، مابقى نیروهاى دشمن پاکسازى شدند و بدین ترتیب ارتفاعات ۲۵۱۹ به طور کامل به تصرف نیروى خودى درآمد.همچنین دشمن در تاریخ ۵/۵/۶۲ با ۱۶ فروند هلیکوپتر و با استفاده از هلى برد به یال ارتفاعات کلو حمله کرد که در پى آن ۶ فروند هلى کوپتر خود را از دست داد. یکى از این هلیکوپترها مملو از نیرو بود.نیروى دشمن که در پاتک ها شرکت داشتند، مجموعاً تیپ ۶۶ نیروى مخصوص، تیپ ۵ و تیپ ۹۱ پیاده و نیز تیپ ۱۱۳ و ۴۳۳ پیاده کوهستانى را شامل مى شد.دستاورد و نتایج عملیاتعملیات حاج عمران، با آزادسازى ۲۰۰ کیلومترمربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتى از ارتفاعات سرکوب منطقه، به پایان رسید. طى این عملیات، مناطق زیر به تصرف نیروهاى خودى درآمد: پاسگاه مرزى تمرچین عراق، پادگان حاج عمران، گمرک مرزى، سلسله ارتفاعات کلو و قله استراتژیک (۳۰۰۰ مترى) آن، ارتفاعات ۲۵۱۹ (گردمند)، سرسول، آزادى ۳۷۰۰ سلمان، ۲۴۰۰ شیوه کارتا، بردزرد، همچنین آزادسازى روستاهاى زینو ممى خلان، رایات، شیوش، خوارو، میوتان بالا و میوتان پایین، از نتایج این عملیات بود. تسلط رزمندگان اسلام بر شهر چومان مصطفى و حومه آن نیز قسمت دیگرى از دستاوردهاى این عملیات محسوب مى شد.تلفات دشمن و غنائممجموع کشته ها و زخمى هاى دشمن به بیش از ۴ هزار نفر رسید، ۲۰۰ نفر به اسارت گرفته شدند و نزدیک به ۵۰ پایگاه دشمن منهدم و یا تصرف گردید. همچنین از مقر تیپ ۹۱ که مأمور حفظ پادگان و منطقه بود مدارک و اسناد بیشمارى به دست آمد که حاکى از روابط عمیق گروهک هاى کومله و دمکرات با حکومت عراق بود.در میان غنائم، چندین قبضه توپ ۱۲۲ م. م، بیش از ۲۰ دستگاه تانک، ده ها دستگاه تفنگ ۱۰۶ با ماشین، انواع مختلف ادوات و نیز مقدار معتنابهى سلاح و مهمات، که از انبار پادگان حاج عمران به دست آمده بود، به چشم مى خورد.
سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و جنگ ایران و عراق
وضعیت نظامی ایران در جنگ
وضعیت نظامی عراق در جنگ
وضعیت سیاسی عراق در جنگ
وضعیت سیاسی منطقهاي در جنگ ایران و عراق